مو نارنجی من
مو نارنجی من
وقتی که بلاخره آهنگ تموم شد رفتیم نشستیم پیش هم و از هم مدام سوال
می پرسیدیم
چویا: هی اسمت چیه؟
ا.ت: من ا.ت ام و تو
چویا: منم چویا
چویا: بینم اول که امده بودم می خواستی بهم
پیشنهاد بدی؟
ا.ت:(سرخ شدم) ن... نه اصلا ابدا
چویا: خب پس دلیلش چی بود
ا.ت: دلیلش و..... نمی تونم بگن (پوکر)
چویا: خب اگر نمی خوای نگو. بینم بازم به
این بار میای
ا.ت: همممم البته
چویا: یعنی باز همو میبینیم (درخشش چشم)
ا.ت اره میبینم اما من الان کار دارم و باید برم
پس خداحافظ تا بعد
☆ویو چویا ☆
با لبخند به رفتنش نگاه کردم می کردم وای خدا کاش همیشه پیشم بود واقعا نمیدونم
چطور اتفاق افتاد اما فکر قلبم اسیرش شده
چویا: ا.ت ها؟ اسمش هم مثل خودش قشنگه
(پوزخند)
☆ویو ا.ت ☆
از بار که خارج شدم تو یکی از کوچه های
خلوت به دیوار تکیه دادم
چرا انقدر حس خوبی داشت
او.... اون دوشمن منه
میتونم اینکه دوشمن منه رو بهونه
قرار بدم اما... اما واقعا می خواستم دوباره بینمش
ا. ت: جونز چویا پسر مو نارنجی
ادامه دارد
وقتی که بلاخره آهنگ تموم شد رفتیم نشستیم پیش هم و از هم مدام سوال
می پرسیدیم
چویا: هی اسمت چیه؟
ا.ت: من ا.ت ام و تو
چویا: منم چویا
چویا: بینم اول که امده بودم می خواستی بهم
پیشنهاد بدی؟
ا.ت:(سرخ شدم) ن... نه اصلا ابدا
چویا: خب پس دلیلش چی بود
ا.ت: دلیلش و..... نمی تونم بگن (پوکر)
چویا: خب اگر نمی خوای نگو. بینم بازم به
این بار میای
ا.ت: همممم البته
چویا: یعنی باز همو میبینیم (درخشش چشم)
ا.ت اره میبینم اما من الان کار دارم و باید برم
پس خداحافظ تا بعد
☆ویو چویا ☆
با لبخند به رفتنش نگاه کردم می کردم وای خدا کاش همیشه پیشم بود واقعا نمیدونم
چطور اتفاق افتاد اما فکر قلبم اسیرش شده
چویا: ا.ت ها؟ اسمش هم مثل خودش قشنگه
(پوزخند)
☆ویو ا.ت ☆
از بار که خارج شدم تو یکی از کوچه های
خلوت به دیوار تکیه دادم
چرا انقدر حس خوبی داشت
او.... اون دوشمن منه
میتونم اینکه دوشمن منه رو بهونه
قرار بدم اما... اما واقعا می خواستم دوباره بینمش
ا. ت: جونز چویا پسر مو نارنجی
ادامه دارد
۲.۲k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.