مربی کوک پارت 7
یونا :
اکی
ته: خب من برم این رفیقمو جمع، کنم تا، رفیقتو نخورده
توجه : ات و کوک توی دهان یکدیگر بودند
یونا :اره برو سریع 😂
ته: جونگ کوک باید بریم دیگه دیر وقته پاشو
علامت یونا _
_ات توهم پاشو بریم که خیلی دیره
اوکی
جونگ کوک :اوک الان میایم شما برین
لیدی شمارتو بده
ات شمارشو میگه
کوک هم شمارشو میده
و میره
ویو ته
من از وقتی که رفتیم توی بار میدونستم که اون دختری که کوک رفت پیشش اته!
ولی چیزی بهش نگفتم چون وقتی توی باشگاه بودم و کوک منو به ات معرفی کرد با کوک رفتیم کافه و نشستیم و این بچه کلی از ات تعریف کرد
×اره خیلی موهاش خوشگله
وای وقتی که بدنش خیسه فول سکسی میشه 😮💨🤫
ته : ایشون دارن جر میخورن
چون بحث از یه چیزی خیلی نامربوط به اینجا رسیده
پایان ویو ته
ویو کوک
چشمام رو باز کردم و دیدم توی خونه ته هستم اولش فکر کردم خونه ی خودمه و برگشتم
که صدای ته از پشت سرم اومد.
ته: یاااا پاشو دیگه
مگه تو نباید بری باشگاه مربی کوک.
×هوم ؟
ته: حرفشو تکرار کرد
یا پاشو دیگه
کوک از خاب بلند میشه و میره کارای مربوطه
.
میاد بیرون
×میگم ته من چرا خونه تو هستم؟
ته: چون دیشب رفتیم بار
جناب عالی مست کردید و به ات شماره دادید ازش لب گرفتید و کلی چند کردین دیشب
ویو ات
از خاب بلند شدم و کارای مربوطه رو انجام دادم.
بعدش رفتم و صبونه درست کردم و داشتم صبونه میخوردم و به این فکر میکردم که دیشب چیشد؟
که گوشیم زنگ خورد
الو جانم؟
_سلام چطوری.
خوبم میگم یونا دیشب چیشد؟
_😂
چرا میخندی؟
نمیدونی چیا شد مایلی بیای خونه ی من بهت بگم چیا شد؟
ببین من باید برم باشگاه بغدشم تو بیا خونه من 👩🦯🥺
_اوکی
ات اماده میشه و راه میوفته سمت باشگاه چون 50 دقیقه زودتر زده بود بیرون ونیم ساعت قبل از استادش باید باشگاه حاضر میبود 20 دقیقه وقتی داشت.
و باشگاه انچنان دور نبود از خونه ات
ات داشت راه میرفت و با گوشیش ور میرفت رفت سمت پیاماش و با چیزی که توی گوشی دید خشکش زد
اوهوم
چتاشش با مربیشو دید اونم در حالی که مست بوده.
و شروع کرد به خوندن چتاشون
ات نمیدونست چیکار کنه و نمیتونست توی صورت مربی کوکش نگاه کنه چرا که فکر میکرد مربی کوک هم این چتارو خونده که درست بود 🫦😂کوک هم خونده بود
توجه:دوستان ات وقتی فهمید با کوک چت کرده همونجا
شرط 12 لایک
هع ببینم اینو میتونین برسونین؟ 🕺🙄
اکی
ته: خب من برم این رفیقمو جمع، کنم تا، رفیقتو نخورده
توجه : ات و کوک توی دهان یکدیگر بودند
یونا :اره برو سریع 😂
ته: جونگ کوک باید بریم دیگه دیر وقته پاشو
علامت یونا _
_ات توهم پاشو بریم که خیلی دیره
اوکی
جونگ کوک :اوک الان میایم شما برین
لیدی شمارتو بده
ات شمارشو میگه
کوک هم شمارشو میده
و میره
ویو ته
من از وقتی که رفتیم توی بار میدونستم که اون دختری که کوک رفت پیشش اته!
ولی چیزی بهش نگفتم چون وقتی توی باشگاه بودم و کوک منو به ات معرفی کرد با کوک رفتیم کافه و نشستیم و این بچه کلی از ات تعریف کرد
×اره خیلی موهاش خوشگله
وای وقتی که بدنش خیسه فول سکسی میشه 😮💨🤫
ته : ایشون دارن جر میخورن
چون بحث از یه چیزی خیلی نامربوط به اینجا رسیده
پایان ویو ته
ویو کوک
چشمام رو باز کردم و دیدم توی خونه ته هستم اولش فکر کردم خونه ی خودمه و برگشتم
که صدای ته از پشت سرم اومد.
ته: یاااا پاشو دیگه
مگه تو نباید بری باشگاه مربی کوک.
×هوم ؟
ته: حرفشو تکرار کرد
یا پاشو دیگه
کوک از خاب بلند میشه و میره کارای مربوطه
.
میاد بیرون
×میگم ته من چرا خونه تو هستم؟
ته: چون دیشب رفتیم بار
جناب عالی مست کردید و به ات شماره دادید ازش لب گرفتید و کلی چند کردین دیشب
ویو ات
از خاب بلند شدم و کارای مربوطه رو انجام دادم.
بعدش رفتم و صبونه درست کردم و داشتم صبونه میخوردم و به این فکر میکردم که دیشب چیشد؟
که گوشیم زنگ خورد
الو جانم؟
_سلام چطوری.
خوبم میگم یونا دیشب چیشد؟
_😂
چرا میخندی؟
نمیدونی چیا شد مایلی بیای خونه ی من بهت بگم چیا شد؟
ببین من باید برم باشگاه بغدشم تو بیا خونه من 👩🦯🥺
_اوکی
ات اماده میشه و راه میوفته سمت باشگاه چون 50 دقیقه زودتر زده بود بیرون ونیم ساعت قبل از استادش باید باشگاه حاضر میبود 20 دقیقه وقتی داشت.
و باشگاه انچنان دور نبود از خونه ات
ات داشت راه میرفت و با گوشیش ور میرفت رفت سمت پیاماش و با چیزی که توی گوشی دید خشکش زد
اوهوم
چتاشش با مربیشو دید اونم در حالی که مست بوده.
و شروع کرد به خوندن چتاشون
ات نمیدونست چیکار کنه و نمیتونست توی صورت مربی کوکش نگاه کنه چرا که فکر میکرد مربی کوک هم این چتارو خونده که درست بود 🫦😂کوک هم خونده بود
توجه:دوستان ات وقتی فهمید با کوک چت کرده همونجا
شرط 12 لایک
هع ببینم اینو میتونین برسونین؟ 🕺🙄
۵.۱k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.