(من یه ددی دارم پارت۱۳)

_چرا گوشی هاتون خاموش بود میدونین اصلا این دوتا چقدر نگران شدن

+تو چی تو هم نگران شدی برای من گریه کردی

_وااا نه چرا گریه کنم

&هیییی چه دختری من دارم اصلا نگران ما نشده

_چرا نگران که شدم ولی گریه نکردم مث مامان و زن عمو من همش اینا رو دلداری میدادم ولی چه فایده ای داشت

&باشه باشه فهمیدم (خنده)

بعد جونکوک دست منو گرفت و منو برد بالا تو اتاق لباسشو‌ درآورد میخواست لباسشو عوض کنه من رومو برگردوندم

+برگرد

_نچ تو اول لباستو بپوش بعد من برمی‌گردم

+هووووف از دست تو من دیوونه میشم

لباسشو عوض کرد و منم برگشتم

+خب حالا که اینجا کسی نیس بیا بغلم

دستشو بازکرد و منم رفتم بغلش کردم با خنده های فیک هوووف چقدر سخته تظاهر کردن به یه چیزی که اصلا دوست نداری بعد از هم جدا شدیم لبامو محکم بوسید ایشششش نفسم برید اونم متوجه شد و ازم جدا شد

_خفم کردی دیوونه(خنده)

+ببخشید (خنده) خب بیا بریم پایین الان یه فکری درموردمون میکنن

_چه فکری مثلا(اخم)

+هیچی فک میکنن داریم از اون کارا میکنیم

_ازکدوم کارا

دستشو کلافه لای موهاش برد

+هیچی ولش کن اصلا من گو خوردم بیا بریم مث اینکه خیلی بچه پاکی هستی

_چی زر میزنی برای خودت فهمیدم منظورت چیه فقط میخواستم به زبون بیاری کدوم کار

+خیلی بی ادبی من تو رو آدم میکنم حالا صب کن(اخم)

_اگگگگگ(اداشو درآورد)

+بیا بریم تا همینجا به فاکت ندادم (عصبی)

_بیا دیدی میخواستم اینو به زبون بیاری ولی من دلم نمی‌خواد الان با تو رابطه داشته باشم خب حالا بریم پایین

+ایشششش

دستمو گرفت و رفتیم پایین پیش اونا

بابای کوک:چیکار میکردین هوم؟(لبخند شیطانی)