part 1
#part_1
#فرار
کلافه چشامو که ربع کیلو ارایش روش خوابیده بود چرخوندمو از تو ایینه به خودم خیره شدم .
خدایی خیلی ناز شده بودم با اون ارایش وحشی و لباس دلکلته.رنگ سفید خیلی بهم میومد !ولی چه فایده که اینقدر عصبیبودم که این چیزا تو بدبختیام گم بود .
باز دوباره یاد سامان و اون حرفای چرتش افتادمو صورتم جمع شد اه خدا نصیب هیچ کس نکنه .حالم ازش به هم میخوره بعد توقع دارن زنشم بشم .اونم چی! به زور !!
یادش که میفتم گریم میگیره.یه اشی واست پختم که نخورده دهنت بسوزه ! حالا وایسا همینجوری تند تند دا شتم تو ذهنم میزدمش و نقشمو مرور میکردم که یهو صدای خانم ارایشگر بلند شد عزیزم بیا دم در الان داماد میاد .سککعی کردم این خود درگیری رو تمومش کنم و با یه لبخند که از صد تا فحشم بدتر بود خیره شدم به در یعنی پلکم نمیزدم .
چقد اینا دست میزنن . بیا دیگه سنگ قبرتو با گلاب بشورم سامان الهییییی......
اومدم با غضب بدوم سمت در که یهو باز شد و اوران ..نه نه ..ا شتباه شد سامان اومد .الهی فدام بشی چه تیپی !
بمیرم برات که امشب با این تیپت باید بدویی دنبال عروووس .. خخخ ..چه خبیثم نه خالصه نیش بازشو که دیدم ناخوداگاه نیش منم تا بناگوشم وا شد ازون باز تر !!
بیچاره نمیدونس از نقشه ای که تو سرم واسش کشیدم. فک کرد از ذوقه با لبخند اومد سمتمو دسته گلو که اصلا نگاشم نکردم گرفت سمتم .
- سالم خانومی . چه نازی شدی .
یه لحظه احساس حالت تهوع بهم دس داد .بعد میگین چرا در میری !میبینین تورو خدا !!؟؟؟
به زور نیشمو بیشنر کش دادمو یه چیزی شبیه ممنونم بلغور کردم .بعدم واسه اینکه حالا یه صحنه ی عشقولی ایجاد کنم با تمام وجود گله که نمیدونمم چی چی بودو اوردم چسبوندم به بینیم و همچین نفس عمیق کشیدم که هرچی گرده گل بود رفت تو دماغم .!!
#فرار
کلافه چشامو که ربع کیلو ارایش روش خوابیده بود چرخوندمو از تو ایینه به خودم خیره شدم .
خدایی خیلی ناز شده بودم با اون ارایش وحشی و لباس دلکلته.رنگ سفید خیلی بهم میومد !ولی چه فایده که اینقدر عصبیبودم که این چیزا تو بدبختیام گم بود .
باز دوباره یاد سامان و اون حرفای چرتش افتادمو صورتم جمع شد اه خدا نصیب هیچ کس نکنه .حالم ازش به هم میخوره بعد توقع دارن زنشم بشم .اونم چی! به زور !!
یادش که میفتم گریم میگیره.یه اشی واست پختم که نخورده دهنت بسوزه ! حالا وایسا همینجوری تند تند دا شتم تو ذهنم میزدمش و نقشمو مرور میکردم که یهو صدای خانم ارایشگر بلند شد عزیزم بیا دم در الان داماد میاد .سککعی کردم این خود درگیری رو تمومش کنم و با یه لبخند که از صد تا فحشم بدتر بود خیره شدم به در یعنی پلکم نمیزدم .
چقد اینا دست میزنن . بیا دیگه سنگ قبرتو با گلاب بشورم سامان الهییییی......
اومدم با غضب بدوم سمت در که یهو باز شد و اوران ..نه نه ..ا شتباه شد سامان اومد .الهی فدام بشی چه تیپی !
بمیرم برات که امشب با این تیپت باید بدویی دنبال عروووس .. خخخ ..چه خبیثم نه خالصه نیش بازشو که دیدم ناخوداگاه نیش منم تا بناگوشم وا شد ازون باز تر !!
بیچاره نمیدونس از نقشه ای که تو سرم واسش کشیدم. فک کرد از ذوقه با لبخند اومد سمتمو دسته گلو که اصلا نگاشم نکردم گرفت سمتم .
- سالم خانومی . چه نازی شدی .
یه لحظه احساس حالت تهوع بهم دس داد .بعد میگین چرا در میری !میبینین تورو خدا !!؟؟؟
به زور نیشمو بیشنر کش دادمو یه چیزی شبیه ممنونم بلغور کردم .بعدم واسه اینکه حالا یه صحنه ی عشقولی ایجاد کنم با تمام وجود گله که نمیدونمم چی چی بودو اوردم چسبوندم به بینیم و همچین نفس عمیق کشیدم که هرچی گرده گل بود رفت تو دماغم .!!
۷.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.