part ③
از زبان ا.ت
ودف حاجی هنوز درس ندادی میخوای امتحان بگیری
استاد : خانم ا.ت بلند شید برگه هارو پخش کنید
بلند شدم برگه هارو پخش کردم و برگشتم سر جام و ی نگاه ب سوالا انداختم خیلی ساده و اسون بودن...ت ربع ساعت همه رو جواب دادم و برگشتم سر جام
ولی اون پسره ک اسمش جونگ کوک بود هنوز جواب سوال اول رو هم نداده و فقد نگاه برگش میکنه...ب استاد نگا کردم مث اینکه خوابش برده پدصگ استاد خیره سرت
با خودم گفتم اونم تازه از اون پسره نجاتم داد بزار منم اینبار کمکش کنم...ی برگه در اوردم و جوابای سوالارو نوشتم و گزاشتم پیش برگش
ا.ت : استاددد( جیغ)
استاد : چ..چی مگه نمیبینی خوابم
ا.ت : استاد میتونم برم بیرون
استاد : نه
ا.ت : میخوام برم دسشویی
استاد : بشین سر جات
جیوو : الان خودتون شاش داشتین میرفتین یا نه بزارید رفیقم بره 🗿
استاد : برو ولی زود برمیگردی
ا.ت : هوم
پا شدم رفتم دسشویی و پیش روشوییا داشتم ارایشمو درست میکردم
از زبان جونگ کوک
ب لطف اون دختره ک اسمش ا.ت بود امتحانمو واس اولین بار خوب دادم و با خیال راحت نشستم سرجام دختره خیلی جذاب و ریزه میزه بود..لاغرو خوش اندام هم هس ولی بقیه دخترای مدرسه هر کدومشون اندازه عن ارایش غلیظ میکنن و هیکلشون از پسرا هم گنده تره
با صدای باز شدن در ب خودم اومدم اون دختره برگشت نشست سر جاش
(زنگ تفریح )
من و پسرا ت کلاس نشسته بودیم و اون دختره ا.ت پیش دوستش بود
تهیونگ : میگم کوک چطور اینقد زود امتحانتو دادی اونم نمره کامل گرفتی
کوک : اون دختره واسم رسوند
تهیونگ : همون س*سیه
کوک : اوهوم...این باهمه دخترا فرق داره
تهیونگ : اره
کوک : ب پسرا نگا نمیکنه و فقد اون دوستشو نگا میکنه و خیلی مهربونه با بقیه
یونگی : پاستوریزس
جیوو ب یونگی : چی گفتی 🗿
یونگی : گفتم دوستت پاستوریزس
جیوو : ت گو میخوری بش بگی پاستوریزه
یونگی : من تورو نمیخورم
ا.ت : جیوو تازه اومدیم لطفا دعوا شروع نکن
جیوو : تو کاریت نباشه بشین رو نیم کتت
تهیونگ : پاستوریزه نازک نارنجیه
از زبان ا.ت
بعد اینکه اون پسره( تهیونگ ) حرفشو زد موهامو کشید
ا.ت : ایییی
جیوو : ولش کن حرومزاده
جیوو با ی حرکت دستشو گرفت و انداختش زمین
جیوو : دس روش دراز کنی دستاتو قلم میکنی فهمیدی
یونگی : هرزه
جیوو : بیا پایین بابا پیشی کوچولو چیه پنجه هاتو باز کردی
رف سمتش میخواست جیوو رو بزنه ولی جلوشو گرفتم و محکم زد ت گوشم
پایان پارت 3
ودف حاجی هنوز درس ندادی میخوای امتحان بگیری
استاد : خانم ا.ت بلند شید برگه هارو پخش کنید
بلند شدم برگه هارو پخش کردم و برگشتم سر جام و ی نگاه ب سوالا انداختم خیلی ساده و اسون بودن...ت ربع ساعت همه رو جواب دادم و برگشتم سر جام
ولی اون پسره ک اسمش جونگ کوک بود هنوز جواب سوال اول رو هم نداده و فقد نگاه برگش میکنه...ب استاد نگا کردم مث اینکه خوابش برده پدصگ استاد خیره سرت
با خودم گفتم اونم تازه از اون پسره نجاتم داد بزار منم اینبار کمکش کنم...ی برگه در اوردم و جوابای سوالارو نوشتم و گزاشتم پیش برگش
ا.ت : استاددد( جیغ)
استاد : چ..چی مگه نمیبینی خوابم
ا.ت : استاد میتونم برم بیرون
استاد : نه
ا.ت : میخوام برم دسشویی
استاد : بشین سر جات
جیوو : الان خودتون شاش داشتین میرفتین یا نه بزارید رفیقم بره 🗿
استاد : برو ولی زود برمیگردی
ا.ت : هوم
پا شدم رفتم دسشویی و پیش روشوییا داشتم ارایشمو درست میکردم
از زبان جونگ کوک
ب لطف اون دختره ک اسمش ا.ت بود امتحانمو واس اولین بار خوب دادم و با خیال راحت نشستم سرجام دختره خیلی جذاب و ریزه میزه بود..لاغرو خوش اندام هم هس ولی بقیه دخترای مدرسه هر کدومشون اندازه عن ارایش غلیظ میکنن و هیکلشون از پسرا هم گنده تره
با صدای باز شدن در ب خودم اومدم اون دختره برگشت نشست سر جاش
(زنگ تفریح )
من و پسرا ت کلاس نشسته بودیم و اون دختره ا.ت پیش دوستش بود
تهیونگ : میگم کوک چطور اینقد زود امتحانتو دادی اونم نمره کامل گرفتی
کوک : اون دختره واسم رسوند
تهیونگ : همون س*سیه
کوک : اوهوم...این باهمه دخترا فرق داره
تهیونگ : اره
کوک : ب پسرا نگا نمیکنه و فقد اون دوستشو نگا میکنه و خیلی مهربونه با بقیه
یونگی : پاستوریزس
جیوو ب یونگی : چی گفتی 🗿
یونگی : گفتم دوستت پاستوریزس
جیوو : ت گو میخوری بش بگی پاستوریزه
یونگی : من تورو نمیخورم
ا.ت : جیوو تازه اومدیم لطفا دعوا شروع نکن
جیوو : تو کاریت نباشه بشین رو نیم کتت
تهیونگ : پاستوریزه نازک نارنجیه
از زبان ا.ت
بعد اینکه اون پسره( تهیونگ ) حرفشو زد موهامو کشید
ا.ت : ایییی
جیوو : ولش کن حرومزاده
جیوو با ی حرکت دستشو گرفت و انداختش زمین
جیوو : دس روش دراز کنی دستاتو قلم میکنی فهمیدی
یونگی : هرزه
جیوو : بیا پایین بابا پیشی کوچولو چیه پنجه هاتو باز کردی
رف سمتش میخواست جیوو رو بزنه ولی جلوشو گرفتم و محکم زد ت گوشم
پایان پارت 3
۱۱۹.۹k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.