옥상 기계실 세 번째 부분 پنت هوس پارت سوم
کیوجین: اومدننننننننن!
ماری: من درو باز میکنم
سانگ آ: بکش کنار ببینم من درو باز میکنم
ماری: نه من
سانگ آ: نه من
ماری: نه من
سانگ آ: نه من
کیوجین: عهههه هیشش خودم باز میکنم
*باز کرد*
جیسو: سلام😃
کیوجین: سلام جیسو 😃 *جیسو رو بغل کرد*
جیسو: 😀 *خنده ی فیک*
سانگ آ: *کیوجین رو زد کنار * اوههه سلام *تعظیم کرد* منو کو سانگ آ هستم همسر کیوجین هستم از آشنایی با شما خیلییییییی خوشحالم 😃*سِمِج، خنده ی بلند*
((چون تو فیک دو تا جنی داریم با فامیلی مینویسمشون))
کیم جنی: سلام من کیم جنی هستم خواهر جیسو *لبخند فیک*
سانگ آ: اوههه عزیزم تو چقدر خوشگل و کیوتیییییییییییی *لپ جنی رو میکشه*
یو جنی: سلام جنی سلام جیسو من یو جنی هستم خوشحالم که شما رو ملاقات میکنم.
جیسو: سلام دختر خوشگل
جنی: سلام وای چه جالب هم اسمیم
یو جنی: آره میای بریم یکم حرف بزنیم؟
جنی: اوم باشه بریم
ماری:*سریع سانگ آ رو زد کنار* سلام خانم کیم جیسو من ماری هستم کانگ ماری همین طبقه ی پایین زندگی میکنم خوشبختم *سِمِج، سیریش، لبخند*
جیسو: سلام خانم ماری خوشبختم
کیوجین: جیسو بیا بشین
جیسو: باشه *نشست رو کاناپه*
کیوجین: خب جیسو من به کمکت نیاز دارم
جیسو: من هر کاری از دستم بربیاد انجام میدم 😃😃
کیوجین: ممنون خب تو مردی به اسم جو دان ته میشناسی؟
جیسو: راستش چند روز پیش باهام تماس گرفته بود ی جورایی بخاطر کار اون اومدم
کیوجین: خب خوبه امم شیم سوریون چی میشناسیش؟
جیسو: معلومه، رئیس شرکت مبلمان سازی بود نه؟
کیوجین: آره درسته الان مرده
جیسو: چی.؟ آخه چرا اون زنی نبود که به این راحتی بمیره؟
کیوجین: معلوم، یکی اونو کشته
جیسو: چی؟
کیوجین: آره درسته قاتل هم شناسایی شده ولی فرار کرده اسمش هم او یون هی هستش
جیسو: خانم اوه!؟
کیوجین: میشناسیش؟
جیسو: آره بچه ی اون یکی از دوست های جنی هستش خب الان رونا کجاست چیکار میکنه؟
کیوجین: تو ی خیابون فقیر ی خونه کرایه کرده و کار میکنه
جیسو: من میارمش پیش خودم
کیوجین: حالا هر چی الان گوش کن من می خوام جو دان ته رو هر جور شده یا بکشم یا بفرستم زندان
جیسو: خب؟
کیوجین: ببین من فکر میکنم که جو دان ته قاتل شیم سوریونه
جیسو: مگه میشه؟ آدم که زن خودش رو نمیکشه
کیوجین: انگیزه ی واضحی برای قتل داشته
جیسو: اون وقت انگیزش چیه؟
کیوجین: پول اون بعد از مرگ از سوریون تمام ثروت اون رو گرفت
جیسو: درسته انگیزش واضح و درسته
کیوجین: اما، اما
جیسو: چیشده؟
کیوجین: من چند روز پیش یک در مخفی تو اتاق دان ته دیدم و واردش شدم اونجوری که دیدم اون ی زمینی رو میخواست که مال سوریونه اما سوریون دقیقا یک روز قبل مرگش اون زمین رو به نام دخترش که از ی شوهر دیگه دارتش زده اسم دختره هه این هست
که.......
ماری: من درو باز میکنم
سانگ آ: بکش کنار ببینم من درو باز میکنم
ماری: نه من
سانگ آ: نه من
ماری: نه من
سانگ آ: نه من
کیوجین: عهههه هیشش خودم باز میکنم
*باز کرد*
جیسو: سلام😃
کیوجین: سلام جیسو 😃 *جیسو رو بغل کرد*
جیسو: 😀 *خنده ی فیک*
سانگ آ: *کیوجین رو زد کنار * اوههه سلام *تعظیم کرد* منو کو سانگ آ هستم همسر کیوجین هستم از آشنایی با شما خیلییییییی خوشحالم 😃*سِمِج، خنده ی بلند*
((چون تو فیک دو تا جنی داریم با فامیلی مینویسمشون))
کیم جنی: سلام من کیم جنی هستم خواهر جیسو *لبخند فیک*
سانگ آ: اوههه عزیزم تو چقدر خوشگل و کیوتیییییییییییی *لپ جنی رو میکشه*
یو جنی: سلام جنی سلام جیسو من یو جنی هستم خوشحالم که شما رو ملاقات میکنم.
جیسو: سلام دختر خوشگل
جنی: سلام وای چه جالب هم اسمیم
یو جنی: آره میای بریم یکم حرف بزنیم؟
جنی: اوم باشه بریم
ماری:*سریع سانگ آ رو زد کنار* سلام خانم کیم جیسو من ماری هستم کانگ ماری همین طبقه ی پایین زندگی میکنم خوشبختم *سِمِج، سیریش، لبخند*
جیسو: سلام خانم ماری خوشبختم
کیوجین: جیسو بیا بشین
جیسو: باشه *نشست رو کاناپه*
کیوجین: خب جیسو من به کمکت نیاز دارم
جیسو: من هر کاری از دستم بربیاد انجام میدم 😃😃
کیوجین: ممنون خب تو مردی به اسم جو دان ته میشناسی؟
جیسو: راستش چند روز پیش باهام تماس گرفته بود ی جورایی بخاطر کار اون اومدم
کیوجین: خب خوبه امم شیم سوریون چی میشناسیش؟
جیسو: معلومه، رئیس شرکت مبلمان سازی بود نه؟
کیوجین: آره درسته الان مرده
جیسو: چی.؟ آخه چرا اون زنی نبود که به این راحتی بمیره؟
کیوجین: معلوم، یکی اونو کشته
جیسو: چی؟
کیوجین: آره درسته قاتل هم شناسایی شده ولی فرار کرده اسمش هم او یون هی هستش
جیسو: خانم اوه!؟
کیوجین: میشناسیش؟
جیسو: آره بچه ی اون یکی از دوست های جنی هستش خب الان رونا کجاست چیکار میکنه؟
کیوجین: تو ی خیابون فقیر ی خونه کرایه کرده و کار میکنه
جیسو: من میارمش پیش خودم
کیوجین: حالا هر چی الان گوش کن من می خوام جو دان ته رو هر جور شده یا بکشم یا بفرستم زندان
جیسو: خب؟
کیوجین: ببین من فکر میکنم که جو دان ته قاتل شیم سوریونه
جیسو: مگه میشه؟ آدم که زن خودش رو نمیکشه
کیوجین: انگیزه ی واضحی برای قتل داشته
جیسو: اون وقت انگیزش چیه؟
کیوجین: پول اون بعد از مرگ از سوریون تمام ثروت اون رو گرفت
جیسو: درسته انگیزش واضح و درسته
کیوجین: اما، اما
جیسو: چیشده؟
کیوجین: من چند روز پیش یک در مخفی تو اتاق دان ته دیدم و واردش شدم اونجوری که دیدم اون ی زمینی رو میخواست که مال سوریونه اما سوریون دقیقا یک روز قبل مرگش اون زمین رو به نام دخترش که از ی شوهر دیگه دارتش زده اسم دختره هه این هست
که.......
۶.۴k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.