گارسون جذاب(پارت۵)
بعد شام کوک گفت: کدومتون پایه اید بریم مشروب بخوریم؟
نامی-اما ما هنوز ۱۸ سالمون نشده
من-اهم نامی راس میگه
کوک-اه یه بار که صد بار نمیشه بریم دیگه
من-بانی بنظر منم همپیو باید تجربه کرد
نامی-اما....
من-تو موافق نیستی؟ها
نامی-چ..چرا بریم
کوک-واقعا؟
نامی-اره خب
ذهن نامی: خدایا ..چ...چ....چرا هر وقت یه چیزی میگه نمیتونم مقاومت کنم خیلی کیوته اخ خدا میخوامش (نه نامجون نه تو ذهنت منحرف نیس)اما اون واقعا کیوته اصلا ولش دیگه بهش فکر نمیکنم
کوک-بزن بریمممممم
رسیدیم برای سه نفر ۱ بطری سفارش دادیم چون دفعه ی اولمون بود.
کوک-خب اول من میخورم بعد آیو بعد نامی اوکی؟
نامی-اوکی
من-باشههه
کوک یه استکان کوچیک رو البته همش رو خورد
کوک-اه اه....طمع زهر مار میده اه اه
خب حالا نوبت توعه آیو
من-باشههه
کوک-من برات میریزم
من-مرسی بانی
کوک-بنوش...
نامی-میخوای ننوشی؟
من-نه بابا هیچی نمیشه
نامی-هر جور راحتی
من یه استکان رو خوردم
من-یکم تلخه
کوک-یکم؟این که زهرماره اه
نامی حالا نوبت توعه
نامی-م...من؟ باشه
نامی هم کل استکانو خورد
چند دقیقه بعد کوک سکسکه میکرد
نامی-😂😂اون واقعا کیوتههه
من-اهم😂
کوک-اتل متل توتوله گاو حسن چجوره....ها چجورههههه
من-نامی این چی میگه؟
نامی-اون الان کاملا مسته
من-با یه استکان؟
نامی-خب ظرفیتش کمه
من-یک استکان دیگه میریزی برام؟
نامی-نه دیگه کافیه
من-ولی من که مست نشدم هنوز
نامی-ن..نه نمیشه
من-خواهش میکنم یکی دیگه فقط
ذهن نامی-اخ با اون صورت کیوتش نمیتونم بهش نه بگم
نامی-باش ولی این اخریشه هااا
من-اوکی نامی
من یه استکان دیگه خوردم
من-من نیمه مستم
نامی-ظرفیتت همون ۲ استکانه
من-نه من میتونم بیشتر بنوشم
نامی-ایو نمیشه ...ن...ن..نه اصرار نکن
من-تروخدااا
نامی-چه دلیل داره یه ادم تا این حد کیوت باشه
نامی-این اخریشه دیگه اره؟
من-اره
نامی-قول؟
من-قولللل
نامی-اوکی
من سومی رو هم خوردم
نامی-ایو؟ایو؟اون الان کاملا مسته
من-من که مست نیستم فقط یکم خوابم میاد یه چرت کوچولو میزنم
نامی-باشه
نامی-الو
تاکسی-بله بفرمایید
نامی-اجوشی میشه یه ماشین بفرستین به آدرس.....؟
تاکسی-بله حتما
نامی-ممنون
نامی-خب کوک رو با تاکسی میفرستم خونش آیو رو هم خودم میبرم
تاکسی اومد نامی کوک رو سوار کرد پولشم داد گفت ببرش به این آدرس(......)
تاکسی-بله خیالتون راحت
نامی-ممنون
نامی آیو رو بغل کردم و تا خونه بردش به خونه که رسید کفشای آیو رو در آورد و دنبال کلید آیو گشت ولی پیداش نکرد بنابر این بردش تو خونه ی خودش با همون لباس گذاشتش رو تخت نگاهی بهش انداخت و گفت:تو چرا انقدر کیوتی اینو گفت و لباشو بوسید و گفت: فردا مال من میشی
لباساشو عوض کرد و خودشم کنار آیو خوابید
ادامه اش رو شاید ساعت۱۱ بزارم شایدم نه
لایک یادتون نره
نامی-اما ما هنوز ۱۸ سالمون نشده
من-اهم نامی راس میگه
کوک-اه یه بار که صد بار نمیشه بریم دیگه
من-بانی بنظر منم همپیو باید تجربه کرد
نامی-اما....
من-تو موافق نیستی؟ها
نامی-چ..چرا بریم
کوک-واقعا؟
نامی-اره خب
ذهن نامی: خدایا ..چ...چ....چرا هر وقت یه چیزی میگه نمیتونم مقاومت کنم خیلی کیوته اخ خدا میخوامش (نه نامجون نه تو ذهنت منحرف نیس)اما اون واقعا کیوته اصلا ولش دیگه بهش فکر نمیکنم
کوک-بزن بریمممممم
رسیدیم برای سه نفر ۱ بطری سفارش دادیم چون دفعه ی اولمون بود.
کوک-خب اول من میخورم بعد آیو بعد نامی اوکی؟
نامی-اوکی
من-باشههه
کوک یه استکان کوچیک رو البته همش رو خورد
کوک-اه اه....طمع زهر مار میده اه اه
خب حالا نوبت توعه آیو
من-باشههه
کوک-من برات میریزم
من-مرسی بانی
کوک-بنوش...
نامی-میخوای ننوشی؟
من-نه بابا هیچی نمیشه
نامی-هر جور راحتی
من یه استکان رو خوردم
من-یکم تلخه
کوک-یکم؟این که زهرماره اه
نامی حالا نوبت توعه
نامی-م...من؟ باشه
نامی هم کل استکانو خورد
چند دقیقه بعد کوک سکسکه میکرد
نامی-😂😂اون واقعا کیوتههه
من-اهم😂
کوک-اتل متل توتوله گاو حسن چجوره....ها چجورههههه
من-نامی این چی میگه؟
نامی-اون الان کاملا مسته
من-با یه استکان؟
نامی-خب ظرفیتش کمه
من-یک استکان دیگه میریزی برام؟
نامی-نه دیگه کافیه
من-ولی من که مست نشدم هنوز
نامی-ن..نه نمیشه
من-خواهش میکنم یکی دیگه فقط
ذهن نامی-اخ با اون صورت کیوتش نمیتونم بهش نه بگم
نامی-باش ولی این اخریشه هااا
من-اوکی نامی
من یه استکان دیگه خوردم
من-من نیمه مستم
نامی-ظرفیتت همون ۲ استکانه
من-نه من میتونم بیشتر بنوشم
نامی-ایو نمیشه ...ن...ن..نه اصرار نکن
من-تروخدااا
نامی-چه دلیل داره یه ادم تا این حد کیوت باشه
نامی-این اخریشه دیگه اره؟
من-اره
نامی-قول؟
من-قولللل
نامی-اوکی
من سومی رو هم خوردم
نامی-ایو؟ایو؟اون الان کاملا مسته
من-من که مست نیستم فقط یکم خوابم میاد یه چرت کوچولو میزنم
نامی-باشه
نامی-الو
تاکسی-بله بفرمایید
نامی-اجوشی میشه یه ماشین بفرستین به آدرس.....؟
تاکسی-بله حتما
نامی-ممنون
نامی-خب کوک رو با تاکسی میفرستم خونش آیو رو هم خودم میبرم
تاکسی اومد نامی کوک رو سوار کرد پولشم داد گفت ببرش به این آدرس(......)
تاکسی-بله خیالتون راحت
نامی-ممنون
نامی آیو رو بغل کردم و تا خونه بردش به خونه که رسید کفشای آیو رو در آورد و دنبال کلید آیو گشت ولی پیداش نکرد بنابر این بردش تو خونه ی خودش با همون لباس گذاشتش رو تخت نگاهی بهش انداخت و گفت:تو چرا انقدر کیوتی اینو گفت و لباشو بوسید و گفت: فردا مال من میشی
لباساشو عوض کرد و خودشم کنار آیو خوابید
ادامه اش رو شاید ساعت۱۱ بزارم شایدم نه
لایک یادتون نره
۹.۱k
۱۷ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.