پارت سیزدهم (رویای تاریک)🚫+۱۷🚫
آیاتو گفت: حالا من یه کاری کردم نمیخوای بی خیال شی؟؟
گفتم: به جوری میگی اینگار فقط یه کاسه شکوندی !!
گفت: حالا بی خیال من میرم امروز یه مهمونی داریم بعدا میبینمت .
چقدر دلم میخواست پاشم باهاش برم داشتم میخوابیدم که آیاتو دوباره اومد داخل گفت : راستی اون یارو اوتانی زیادی دور و برش میپلکی ها !!
گفتم: بنظر من که پسر خوبیه تازه خوشتیپ و قد بلند هم هست نگو که در موردم چیزی گفته ؟؟
گفت: چه زود ذوق میکنی چند بار حالتو پرسید منم گفتم اون زنمه و اگه یه بار دیگه در موردش چیزی بگه میزنم میکشمش و یکی هم زدم تو دهنش که پر خون شود .
گفتم : یه بار دیگه از این گوه ها بخور تا نشونت بدم خون یعنی چی خب بی زحمت برو بیرون . آیاتو رفت بیرون فک کردین میزارم راحت با دخترا خوش بگذرونه میخوام برم و مهمونیش رو خراب کنم 😈😈 از روی تخت بلند شدم و یه پرتال به خونه باز کردم رفتم خونه و به طور عجیبی دو تا دندون نیش شبیح خوناشاما در آورده بودم ولی خیلی جذاب بودن 🤭🤭 با جادو یکم خودمو تغییر دادم گوشام رو شبیح گربه و یه دم گربه 🐈🐈 برای خودم گذاشتم برای اولین بار تو عمرم یه نیم تنه تنگ پوشیدم مشکی و بدون بند با یه دامن کوتاه نمیدونم چرا اینقدر کوتاهن با این وضعیت اگه من خم شم همه جام معلوم میشه به هر حال یه رژ لب مشکی براق زدم و مژه مصنوعی گزاشتم موهام رو باز گزاشتم و آخر موهام رو سفید کردم یه چکمه بلند و دستکش گربه ای پوشیدم و در آخر عطر با بوی گل رز
یه پرتال به سمت مهمونی باز کردم و رفتم مهمونی درو باز کردم رفتم داخل نگاه همه به در بود یه لحظه احساس کردم توکو پشت سرمه اما کسی نبود نگاه آیاتو سمت من بود من شروع کردم به قدم زدن و رفتم پیش آیاتو توکو و یه دختر دیگه کنار آیاتو بودن رفتم گفتم : سلام خوبین .
توکو گفت : سلام فک نمیکردم اینجا ببینمت این خواهرم توکا و این هم آیاتو هست .
گفتم : توکا رو نه اما آیاتو رو میشناسم .
آیاتو گفت : چه خوشگل شدی !!
گفتم: ممنون آها راستی میخواستم راجب یه چیزی ازت بپرسم میشه بریم یه جای خلوت ؟؟
گفت : البته بریم .
بردمش یه گوشه گفتم : نمیدونی چرا دندونام اینجوری شدن .
آیاتو خندید گفت : فک کردم خودت این جوریش کردی دهنتو باز کن تا برات تمیزشون کنم اونا دندون نیش واقعی هستن ولی خطرناک هم هست مثلا اگه پاکش نکنی بقیه رو هم مثل خودت خوناشام میکنی من خیلی دوست دارم خوناشام شم پس .
و لبام رو مکید توکو داشت نگاهمون میکرد در واقع همه داشتن نگاهمون میکردن آیاتو از من جدا شد من گفتم: این چه غلطی بود کردی ؟گفت حالا دیگه منم خوناشامم حالا بیا بشین میخوام دندونات رو تمیز کنم . دستمو کشید و بردم رو یه گوش پاکن رو داخل قهوه فرو کرد و دندونام رو تمیز کرد
ادامه دارد .....
گفتم: به جوری میگی اینگار فقط یه کاسه شکوندی !!
گفت: حالا بی خیال من میرم امروز یه مهمونی داریم بعدا میبینمت .
چقدر دلم میخواست پاشم باهاش برم داشتم میخوابیدم که آیاتو دوباره اومد داخل گفت : راستی اون یارو اوتانی زیادی دور و برش میپلکی ها !!
گفتم: بنظر من که پسر خوبیه تازه خوشتیپ و قد بلند هم هست نگو که در موردم چیزی گفته ؟؟
گفت: چه زود ذوق میکنی چند بار حالتو پرسید منم گفتم اون زنمه و اگه یه بار دیگه در موردش چیزی بگه میزنم میکشمش و یکی هم زدم تو دهنش که پر خون شود .
گفتم : یه بار دیگه از این گوه ها بخور تا نشونت بدم خون یعنی چی خب بی زحمت برو بیرون . آیاتو رفت بیرون فک کردین میزارم راحت با دخترا خوش بگذرونه میخوام برم و مهمونیش رو خراب کنم 😈😈 از روی تخت بلند شدم و یه پرتال به خونه باز کردم رفتم خونه و به طور عجیبی دو تا دندون نیش شبیح خوناشاما در آورده بودم ولی خیلی جذاب بودن 🤭🤭 با جادو یکم خودمو تغییر دادم گوشام رو شبیح گربه و یه دم گربه 🐈🐈 برای خودم گذاشتم برای اولین بار تو عمرم یه نیم تنه تنگ پوشیدم مشکی و بدون بند با یه دامن کوتاه نمیدونم چرا اینقدر کوتاهن با این وضعیت اگه من خم شم همه جام معلوم میشه به هر حال یه رژ لب مشکی براق زدم و مژه مصنوعی گزاشتم موهام رو باز گزاشتم و آخر موهام رو سفید کردم یه چکمه بلند و دستکش گربه ای پوشیدم و در آخر عطر با بوی گل رز
یه پرتال به سمت مهمونی باز کردم و رفتم مهمونی درو باز کردم رفتم داخل نگاه همه به در بود یه لحظه احساس کردم توکو پشت سرمه اما کسی نبود نگاه آیاتو سمت من بود من شروع کردم به قدم زدن و رفتم پیش آیاتو توکو و یه دختر دیگه کنار آیاتو بودن رفتم گفتم : سلام خوبین .
توکو گفت : سلام فک نمیکردم اینجا ببینمت این خواهرم توکا و این هم آیاتو هست .
گفتم : توکا رو نه اما آیاتو رو میشناسم .
آیاتو گفت : چه خوشگل شدی !!
گفتم: ممنون آها راستی میخواستم راجب یه چیزی ازت بپرسم میشه بریم یه جای خلوت ؟؟
گفت : البته بریم .
بردمش یه گوشه گفتم : نمیدونی چرا دندونام اینجوری شدن .
آیاتو خندید گفت : فک کردم خودت این جوریش کردی دهنتو باز کن تا برات تمیزشون کنم اونا دندون نیش واقعی هستن ولی خطرناک هم هست مثلا اگه پاکش نکنی بقیه رو هم مثل خودت خوناشام میکنی من خیلی دوست دارم خوناشام شم پس .
و لبام رو مکید توکو داشت نگاهمون میکرد در واقع همه داشتن نگاهمون میکردن آیاتو از من جدا شد من گفتم: این چه غلطی بود کردی ؟گفت حالا دیگه منم خوناشامم حالا بیا بشین میخوام دندونات رو تمیز کنم . دستمو کشید و بردم رو یه گوش پاکن رو داخل قهوه فرو کرد و دندونام رو تمیز کرد
ادامه دارد .....
۷.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.