(تنفری که به عشق تبدیل شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵
(تنفری که به عشق تبدیل شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵
ویو ا/ت :
الان به من گفت هرزه
منی که حتا یه بارم به پسرا دست نزدمم
الانه که گریم بگیره از این همه تحقیر شدن
.....
حداقل میونگ اون ... سالمه
هوسوک : هعی هرزه خانم دنبالم بیا
ویو ا/ت :
زدم تو صورتش و گفتم
ا/ت : (با داد)یه بار دیگه
فقط یه بار دیگه این کلمه رو بشنوم یه کاری میکنم دیگه از این کثیف بازیا نکنی
فکر کردی من مثل اون هرزه هایی هستم که زیرت تا صبح برات آه و ناله میکنن
نههه کور خوندی
عوضی
*هوسوک روبه نگهبانا : بیاریدش
ا/ت : نکن بهم دست نزن خودم میاد
...
.......
صبر کن
میونگ
میونگ : *هق ا/ت لدفن
ولکن لدفن التماست میکنم
ا/ت : عزیزم برو خونه و بیرون نیا مراقب خودت باش و اصلن عذاب وجدان نگیر من
..........
من.......... حالم خوبه
میونگ : منو ببخش ا/ت هیچ وقت دیگه خودمو نمیبخشم متاسفم
ا/ت : برو دیگه برو
ویو ا/ت : میونگ رفت ...
اون الان حالش خوبه
...
حالا من
من باید چیکار کنم
فرار میکنم از دستش
هوسوک : فکر فرار نزنه به سرت که میرم سراغ دختره
ا/ت : یعنی چی
هوسوک :یعنی این که نمیتونی فرار کنی
ا/ت : توی عوضی منو گرفتی که نری دنبال اون
هوسوک : تا وقتی که از دستم فرار نکنی
نمیرم دورش
به محض این که فرار کنی اونو میکشم
* در اتاقو باز میکنه و ا/ت میندازه اون تو
هوسوک رو به نگهبان :
حواست بهش باشه
ساعت ۸ میام دنبالش
وسایل هاشم ازش بگیرید
....
.......
خب دیگه تا پارت قبل و این پارتو
لایکا و کامت هارو نرسونید
قسمت بعدیشو نمیزارم
کامسامیدا 💜🤝🙂
ویو ا/ت :
الان به من گفت هرزه
منی که حتا یه بارم به پسرا دست نزدمم
الانه که گریم بگیره از این همه تحقیر شدن
.....
حداقل میونگ اون ... سالمه
هوسوک : هعی هرزه خانم دنبالم بیا
ویو ا/ت :
زدم تو صورتش و گفتم
ا/ت : (با داد)یه بار دیگه
فقط یه بار دیگه این کلمه رو بشنوم یه کاری میکنم دیگه از این کثیف بازیا نکنی
فکر کردی من مثل اون هرزه هایی هستم که زیرت تا صبح برات آه و ناله میکنن
نههه کور خوندی
عوضی
*هوسوک روبه نگهبانا : بیاریدش
ا/ت : نکن بهم دست نزن خودم میاد
...
.......
صبر کن
میونگ
میونگ : *هق ا/ت لدفن
ولکن لدفن التماست میکنم
ا/ت : عزیزم برو خونه و بیرون نیا مراقب خودت باش و اصلن عذاب وجدان نگیر من
..........
من.......... حالم خوبه
میونگ : منو ببخش ا/ت هیچ وقت دیگه خودمو نمیبخشم متاسفم
ا/ت : برو دیگه برو
ویو ا/ت : میونگ رفت ...
اون الان حالش خوبه
...
حالا من
من باید چیکار کنم
فرار میکنم از دستش
هوسوک : فکر فرار نزنه به سرت که میرم سراغ دختره
ا/ت : یعنی چی
هوسوک :یعنی این که نمیتونی فرار کنی
ا/ت : توی عوضی منو گرفتی که نری دنبال اون
هوسوک : تا وقتی که از دستم فرار نکنی
نمیرم دورش
به محض این که فرار کنی اونو میکشم
* در اتاقو باز میکنه و ا/ت میندازه اون تو
هوسوک رو به نگهبان :
حواست بهش باشه
ساعت ۸ میام دنبالش
وسایل هاشم ازش بگیرید
....
.......
خب دیگه تا پارت قبل و این پارتو
لایکا و کامت هارو نرسونید
قسمت بعدیشو نمیزارم
کامسامیدا 💜🤝🙂
۲۳.۹k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.