فیک دختر کوچولوی من part20
جی یون: چیه حسودیت شد؟
ات: چی برا خودت میبری و میدوزی انقدری ازت نفرت دارم که دلم میخواد همینجا اتیشت بزنم ولی ارزششو نداره
جی یون: انگار دیشب خوش گذشته؟
ات: اره چون تهیونگ اومد و نزاشت اتفاقی برام بیوفته
جی یون: اون پسره ی عوضی که گولمون زد تهیونگ بود؟
ات: در موردش درست صبحت کن(یکی میزنه تو صورت جی یون)
جی یون: الان چیکار کردی؟
ات: کاری که لازم بود
جی یون: تقاص این کارتو پس میدی منتظرم باش
ات: گمشو
سویی:(داره گریه میکنه)
ات: تو حالت خوبه؟
سویی: ازت ممنونم(بغلش میکنه)
ات: خیلی خب لباساتو عوض کن بریم
سویی: اوهوم…ات من رو ببخش من همیشه اذیتت میکردم واقعا پشیمونم میتونیم الان باهم دوست باشیم؟(از قدیم گفتن بهترین دوستیا با نفرت شروع میشن😔😂)
ات: اره (با لبخند)
لباساشونو عوض میکنن و باهم میرن سمت حیاط
معلم ورزش: چه عجب افرین دیر تر میومدید
ات: ببخشید اقا یه مشکلی پیش اومد
معلم: چه مشکلی؟
ات: خب…خب دست من زخم شد خودتون ببینید سویی هم برام پانسمانش کرد
معلم: خیلی خب باشه ولی جمع کردن وسایل به عهده شماس
ات و سویی: چشم
بعد از کلاس ورزش :
سویی: ات میخوای باهم بریم یچیزی بخوریم؟
ات: اره باشه بریم
سویی: ات منو بخاطر کارای احمقانه گذشتم میبخشی…واقعا احساس شرم میکنم
ات: اره
سویی: ممنونم
ات: چی میخوری بگیرم؟
سویی: هرچیزی خودت خوردی برا منم بگیر
ات: تست با ابمیوه؟
سویی: باشه مرسی
دو دقیقه بعد:
ات: اینم از تست و ابمیوه
سویی: مرسی
ات: خواهش میکنم
سویی: میشه یه سوال بپرسم؟
ات: اوهوم بگو
سویی: بین تو جی یون اتفاقی افتاده؟
ات: چی برا خودت میبری و میدوزی انقدری ازت نفرت دارم که دلم میخواد همینجا اتیشت بزنم ولی ارزششو نداره
جی یون: انگار دیشب خوش گذشته؟
ات: اره چون تهیونگ اومد و نزاشت اتفاقی برام بیوفته
جی یون: اون پسره ی عوضی که گولمون زد تهیونگ بود؟
ات: در موردش درست صبحت کن(یکی میزنه تو صورت جی یون)
جی یون: الان چیکار کردی؟
ات: کاری که لازم بود
جی یون: تقاص این کارتو پس میدی منتظرم باش
ات: گمشو
سویی:(داره گریه میکنه)
ات: تو حالت خوبه؟
سویی: ازت ممنونم(بغلش میکنه)
ات: خیلی خب لباساتو عوض کن بریم
سویی: اوهوم…ات من رو ببخش من همیشه اذیتت میکردم واقعا پشیمونم میتونیم الان باهم دوست باشیم؟(از قدیم گفتن بهترین دوستیا با نفرت شروع میشن😔😂)
ات: اره (با لبخند)
لباساشونو عوض میکنن و باهم میرن سمت حیاط
معلم ورزش: چه عجب افرین دیر تر میومدید
ات: ببخشید اقا یه مشکلی پیش اومد
معلم: چه مشکلی؟
ات: خب…خب دست من زخم شد خودتون ببینید سویی هم برام پانسمانش کرد
معلم: خیلی خب باشه ولی جمع کردن وسایل به عهده شماس
ات و سویی: چشم
بعد از کلاس ورزش :
سویی: ات میخوای باهم بریم یچیزی بخوریم؟
ات: اره باشه بریم
سویی: ات منو بخاطر کارای احمقانه گذشتم میبخشی…واقعا احساس شرم میکنم
ات: اره
سویی: ممنونم
ات: چی میخوری بگیرم؟
سویی: هرچیزی خودت خوردی برا منم بگیر
ات: تست با ابمیوه؟
سویی: باشه مرسی
دو دقیقه بعد:
ات: اینم از تست و ابمیوه
سویی: مرسی
ات: خواهش میکنم
سویی: میشه یه سوال بپرسم؟
ات: اوهوم بگو
سویی: بین تو جی یون اتفاقی افتاده؟
۲.۸k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.