فیک تهیونگ پارت 23
از زبان ا/ت
جونگ کوک در رو باز کرد و با تعجب گفت: ا/ت تو اینجا چی کار میکنی ؟
گفتم: همکار جدیدتون هستم
نامجون گفت: جونگ کوک کیه ؟
جونگ کوک گفت: ا/ت
نامجون اومد و سلام داد و گفت: جونگ کوک ا/ت قراره وایسته همینجوری ؟
جونگ کوک گفت: نه ا/ت بیا داخل
رفتم داخل
نامجون گفت: اینجا کاری داری تهیونگ باز چیزی گفته بهت ؟
گفتم: نه چیزی نگفته فقط از این به بعد منم قراره داخل شرکت کار کنم
جونگ کوک گفت: ولی این طبقه عملیات هست تهیونگ برای چی تو رو فرستاده اینجا ؟
گفتم: اره میدونم تهیونگ گفت که من پشتیبانی هستم و برای عملیات اگه خودش بره منم میتونم بیام
نامجون گفت: چقدر مهربون شده
گفتم: الان نباید سر کار باشیم ؟
جونگ کوک گفت: اره بریم سر کارمون
نشستم پشت میز و گفتم: من الان چی کار کنم ؟
نامجون آدرس یه خونه رو داد بهم و گفت: نقشه ی این رو در بیار
گفتم: باشه
۱ ساعت بعد
از زبان ا/ت
بلاخره تموم شد
فکر نمیکردم آنقدر سخت باشه
تلفنم زنگ خورد
جواب دادم
تهیونگ بود گفت: خسته نباشی
گفتم: ممنون کاری داشتی ؟
گفت: اره بیا اتاقم کارت دارم
گفتم: باشه الان میام
قطع کردم و گفتم: بچه ها تهیونگ کارم داره من یه دقیقه میرم زود برمیگردم
نامجون گفت باشه و جونگ کوک گفت: نقشه ی خونه رو در آوردی ؟
گفتم: اره داخل کامپیوتر هست
گفت باشه و رفتم سوار آسانسور شدم
داخل طبقه ی ششم وایستاد در باز شد جیمین و جیهوپ بودن سلام کردم
سوار شدن و جیمین گفت: مگه نباید پیش تهیونگ باشی ؟
گفتم: دارم میرم پیشش ؛ تهیونگ من رو عضو گروه پشتیبانی و عملیات کرده
جیهوپ گفت: عملیات ؟ خیلی خیلی خطرناکه
گفتم: نگران نباشید فقط در صورتی اجازه دارم بیام که خود تهیونگ هم باشه
رسیدم طبقه ی دهم و رفتم اتاق تهیونگ
گفتم: چی کار داشتی ؟
گفت: کار چطوره ؟
گفتم: خوبه خوشم میاد
گفت : خوبه پس دیگه بریم خونه که خستم
گفتم: باشه بریم
۱ سال بعد
از زبان ا/ت
یک سال هست که عضو شرکت هستم و ارتقاء یافتم الان منشی ی تهیونگ هستم
داخل این به سال تهیونگ ۲۰ نفر رو به خاطر اینکه با من لاس زدن اخراج کرده
نسبت به قبل خیلی مهربون شده باهام
نشسته بودم روی صندلی و با گوشیم ور میرفتم که تهیونگ اومد و گفت: جلسه داریم پاشو بریم
گفتم: من که منشی هستم برای چی باید بیام ؟
گفت : چقدر حرف میزنی پاشو
بلند شدم و رفتیم اتاق جلسه
همه بودن
تهیونگ شروه کرد : از این به بعد این شرکت دو تا رییس داره
همه تعجب کردن
تهیونگ ادامه داد: رییس های شرکت من و خانم کیم ا/ت هستیم
با تعجب نگاهش کردم
تهیونگ گفت: به این مناسب آخر هفته یه مهمونی داریم
جلسه تموم شد و بقیه رفتن بیرون به جز بچه ها یونگی گفت: ا/ت تبریک میگم
گفتم: من نمیخوام
تهیونگ گفت: مگه دست خودته ؟
گفتم: قبلش نباید بهم میگفتی ؟ ( با عصبانیت)
بلند شدم و گفتم: جونگ کوک من رو برسون خونه
تهیونگ گفت: نمیخواد خودم هم میام
بلند شد و رفتیم
داخل راه سکوت کامل بودیم
رسیدم و رفتیم داخل عمارت
گفتم: من میخوام جدا بشم اموال هم بهت میدم
گفت: ولی من نمیخوام
گفتم: تهیونگ لطفاً نمیتونم دیگه
گفت: ا/ت چرا درک نمیکنی داخل این یه سال من بهت وابسته شدم و نمیتونم ازت جدا بشم
گفتم: ولی یه شرطی داره
گفت: چه شرطی ؟
گفتم: دیگه بهم زور نمیگی و اجازه میدی هر جا خواستم برم
گفت: باشه قبوله
خیلی زود قبول کرد
گفتم: میشه بریم بیرون ؟
گفت: اره حاضر شو
جونگ کوک در رو باز کرد و با تعجب گفت: ا/ت تو اینجا چی کار میکنی ؟
گفتم: همکار جدیدتون هستم
نامجون گفت: جونگ کوک کیه ؟
جونگ کوک گفت: ا/ت
نامجون اومد و سلام داد و گفت: جونگ کوک ا/ت قراره وایسته همینجوری ؟
جونگ کوک گفت: نه ا/ت بیا داخل
رفتم داخل
نامجون گفت: اینجا کاری داری تهیونگ باز چیزی گفته بهت ؟
گفتم: نه چیزی نگفته فقط از این به بعد منم قراره داخل شرکت کار کنم
جونگ کوک گفت: ولی این طبقه عملیات هست تهیونگ برای چی تو رو فرستاده اینجا ؟
گفتم: اره میدونم تهیونگ گفت که من پشتیبانی هستم و برای عملیات اگه خودش بره منم میتونم بیام
نامجون گفت: چقدر مهربون شده
گفتم: الان نباید سر کار باشیم ؟
جونگ کوک گفت: اره بریم سر کارمون
نشستم پشت میز و گفتم: من الان چی کار کنم ؟
نامجون آدرس یه خونه رو داد بهم و گفت: نقشه ی این رو در بیار
گفتم: باشه
۱ ساعت بعد
از زبان ا/ت
بلاخره تموم شد
فکر نمیکردم آنقدر سخت باشه
تلفنم زنگ خورد
جواب دادم
تهیونگ بود گفت: خسته نباشی
گفتم: ممنون کاری داشتی ؟
گفت: اره بیا اتاقم کارت دارم
گفتم: باشه الان میام
قطع کردم و گفتم: بچه ها تهیونگ کارم داره من یه دقیقه میرم زود برمیگردم
نامجون گفت باشه و جونگ کوک گفت: نقشه ی خونه رو در آوردی ؟
گفتم: اره داخل کامپیوتر هست
گفت باشه و رفتم سوار آسانسور شدم
داخل طبقه ی ششم وایستاد در باز شد جیمین و جیهوپ بودن سلام کردم
سوار شدن و جیمین گفت: مگه نباید پیش تهیونگ باشی ؟
گفتم: دارم میرم پیشش ؛ تهیونگ من رو عضو گروه پشتیبانی و عملیات کرده
جیهوپ گفت: عملیات ؟ خیلی خیلی خطرناکه
گفتم: نگران نباشید فقط در صورتی اجازه دارم بیام که خود تهیونگ هم باشه
رسیدم طبقه ی دهم و رفتم اتاق تهیونگ
گفتم: چی کار داشتی ؟
گفت: کار چطوره ؟
گفتم: خوبه خوشم میاد
گفت : خوبه پس دیگه بریم خونه که خستم
گفتم: باشه بریم
۱ سال بعد
از زبان ا/ت
یک سال هست که عضو شرکت هستم و ارتقاء یافتم الان منشی ی تهیونگ هستم
داخل این به سال تهیونگ ۲۰ نفر رو به خاطر اینکه با من لاس زدن اخراج کرده
نسبت به قبل خیلی مهربون شده باهام
نشسته بودم روی صندلی و با گوشیم ور میرفتم که تهیونگ اومد و گفت: جلسه داریم پاشو بریم
گفتم: من که منشی هستم برای چی باید بیام ؟
گفت : چقدر حرف میزنی پاشو
بلند شدم و رفتیم اتاق جلسه
همه بودن
تهیونگ شروه کرد : از این به بعد این شرکت دو تا رییس داره
همه تعجب کردن
تهیونگ ادامه داد: رییس های شرکت من و خانم کیم ا/ت هستیم
با تعجب نگاهش کردم
تهیونگ گفت: به این مناسب آخر هفته یه مهمونی داریم
جلسه تموم شد و بقیه رفتن بیرون به جز بچه ها یونگی گفت: ا/ت تبریک میگم
گفتم: من نمیخوام
تهیونگ گفت: مگه دست خودته ؟
گفتم: قبلش نباید بهم میگفتی ؟ ( با عصبانیت)
بلند شدم و گفتم: جونگ کوک من رو برسون خونه
تهیونگ گفت: نمیخواد خودم هم میام
بلند شد و رفتیم
داخل راه سکوت کامل بودیم
رسیدم و رفتیم داخل عمارت
گفتم: من میخوام جدا بشم اموال هم بهت میدم
گفت: ولی من نمیخوام
گفتم: تهیونگ لطفاً نمیتونم دیگه
گفت: ا/ت چرا درک نمیکنی داخل این یه سال من بهت وابسته شدم و نمیتونم ازت جدا بشم
گفتم: ولی یه شرطی داره
گفت: چه شرطی ؟
گفتم: دیگه بهم زور نمیگی و اجازه میدی هر جا خواستم برم
گفت: باشه قبوله
خیلی زود قبول کرد
گفتم: میشه بریم بیرون ؟
گفت: اره حاضر شو
۱۳.۳k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.