خاطرات من به عنوان یک بچه در بانگو
خاطرات من به عنوان یک بچه در بانگو
پارت¹
بعد از اینکه پس از یک ماموریت سخت به خونه میام،متوجه میشم یکم لباسم گشاد شده ولی اهمیتی بهش ندادم و خودم رو روی تخت پرت کردم و از شدت خستگی فوری به خواب رفتم
...
*ساعت ۸:۳۰ صبح*
از خواب بیدار میشم و از اینکه بیشتر اعضای مافیا و حتی موری سان و الیس چان هم بالای تختم جمع شدن سکته میزنم و بعد سعی میکنم حرف بزنم ولی فقط همین چند کلمه از دهنم بیرون میاد:شوما...چلا...اینجا...جمع...سدین؟(با لحن بچگونه)
تاچیهارا:این چرا همچین شد؟الله اکبر!
ملودی:الله اکبر یجور فحشه؟
هیروتسو:نه!یجورایی یعنی پناه بر خدا
ملودی:عاحا
کویو:کی ازش نگه داری میکنه؟
الیس:رینتارو کون!
موری:عمراااااا
ملودی:میتونیم ببریمش پیش نی سان.
چویا با حالت فشاری:عمرا بزارم یکی از زیر دستام بره پیش اون نردبون دراز!
گین:کورو چان...دلت میخواد پیش من و نی ریونوسکه بمونی؟
کرومی اندر ذهن*من غلت بکنم پیش خواهر و برادر آکوتاگاوا بمونم!اون موقع جرواجر نشم خوبه!*
کرومی:ن...نه نوموخوام
آکوتاگاوا:هرجور راحتی!
هیروتسو:بزارین بچه خودش انتخاب کنه کجا میخواد بمونه!
کرومی:نی...شانننن(نی سان)
ملودی:نی سان؟میخوای بری تو آژانس؟
سری تکون میدم و...
پارت¹
بعد از اینکه پس از یک ماموریت سخت به خونه میام،متوجه میشم یکم لباسم گشاد شده ولی اهمیتی بهش ندادم و خودم رو روی تخت پرت کردم و از شدت خستگی فوری به خواب رفتم
...
*ساعت ۸:۳۰ صبح*
از خواب بیدار میشم و از اینکه بیشتر اعضای مافیا و حتی موری سان و الیس چان هم بالای تختم جمع شدن سکته میزنم و بعد سعی میکنم حرف بزنم ولی فقط همین چند کلمه از دهنم بیرون میاد:شوما...چلا...اینجا...جمع...سدین؟(با لحن بچگونه)
تاچیهارا:این چرا همچین شد؟الله اکبر!
ملودی:الله اکبر یجور فحشه؟
هیروتسو:نه!یجورایی یعنی پناه بر خدا
ملودی:عاحا
کویو:کی ازش نگه داری میکنه؟
الیس:رینتارو کون!
موری:عمراااااا
ملودی:میتونیم ببریمش پیش نی سان.
چویا با حالت فشاری:عمرا بزارم یکی از زیر دستام بره پیش اون نردبون دراز!
گین:کورو چان...دلت میخواد پیش من و نی ریونوسکه بمونی؟
کرومی اندر ذهن*من غلت بکنم پیش خواهر و برادر آکوتاگاوا بمونم!اون موقع جرواجر نشم خوبه!*
کرومی:ن...نه نوموخوام
آکوتاگاوا:هرجور راحتی!
هیروتسو:بزارین بچه خودش انتخاب کنه کجا میخواد بمونه!
کرومی:نی...شانننن(نی سان)
ملودی:نی سان؟میخوای بری تو آژانس؟
سری تکون میدم و...
۳.۰k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.