پارت ۲
پارت ۲
سانا: ک یهو اومد جلو تر و یک بوس به گونم زد
ته: خیلی خوشگلی( لبخند )
سانا: بله ( با تعجب )
ته: هیچی ولش ، من میرم تو اتاقم خوشگله
سانا: بفرمایید
ته: رسمی حرف زدن ممنوع بودا
سانا: آها ببخشید تهیونگ
ته: آفرین خوشگله
ویو سانا
ته منو بوسید ، بهم گفت خوشگله یعنی چی ، الان چی شد ، چرا قلبم تند میزنه ، وای من چم شده ، سریع رفتم آشپز خونه یکم آب خوردم ، وقتی یکم آروم شدم سفره رو جمع کردم و شروع به مرتب کردن خونه کردم
ویو عمارت کوک
جیمین: کوک انبار اصلحه های تهیونگ و پیدا کردیم
کوک: خوبه
شوگا: خوب حالا میخوای چیکار کنی
کوک: همینطوری ک اون زندگیم و آتیش زد منم اونجا رو آتیش میزنم
جیمین: کوک نمیخوای یکم بیشتر فکر کنی
کوک: چه فکری بخوام بکنم
جیمین: باشه هر جور راحتی
کوک: آدرس انبار بده
شوگا: ولی کوک
کوک: شوگا ، لطفا اذیتم نکنین ، آدرس
جیمین: این آدرس انباره
کوک: مرسی
شوگا: کوک ما هم بیایم
کوک: نه نمیخواد ، خودم میرم
شوگا و جیمین: باشه
ویو کوک
آدرس و جیمین گرفتم و سمت انبار رفتم ، وقتی رسیدم بنزین از صندوق عقب برداشتن و فندک و ک تو جیبم و کل بنزین و خالی کردم و فندک و از جیبم برداشتم پرت کردم به سمت جایی ک بنزین ریختم و انبار آتیش زدم داشتم همینطوری به سوختن انبار نگاه میکردم و ک می کردم ک بوی دود داره اذیتم میکنه سوار ماشین شدم و به سمت عمارت رفتم
پایان ویو کوک
جیمین: کوک چی شد
کوک: چی میخواستی بشه
شوگا: آتیش زدی
کوک: کاره دیگه ای باید میکردم
جیمین: کوک
کوک: بله
جیمین: شاید اون اتفاق ها تقصیر تهیونگ نبود
کوک: نمیخوام در موردش حرف بزنم
جیمین: کوک آخه
کوک: گفتن نمیخوام در موردش حرف بزنم ، کن میرم تو اتاقم
جیمین: باشه
شوگا:.....
سانا: ک یهو اومد جلو تر و یک بوس به گونم زد
ته: خیلی خوشگلی( لبخند )
سانا: بله ( با تعجب )
ته: هیچی ولش ، من میرم تو اتاقم خوشگله
سانا: بفرمایید
ته: رسمی حرف زدن ممنوع بودا
سانا: آها ببخشید تهیونگ
ته: آفرین خوشگله
ویو سانا
ته منو بوسید ، بهم گفت خوشگله یعنی چی ، الان چی شد ، چرا قلبم تند میزنه ، وای من چم شده ، سریع رفتم آشپز خونه یکم آب خوردم ، وقتی یکم آروم شدم سفره رو جمع کردم و شروع به مرتب کردن خونه کردم
ویو عمارت کوک
جیمین: کوک انبار اصلحه های تهیونگ و پیدا کردیم
کوک: خوبه
شوگا: خوب حالا میخوای چیکار کنی
کوک: همینطوری ک اون زندگیم و آتیش زد منم اونجا رو آتیش میزنم
جیمین: کوک نمیخوای یکم بیشتر فکر کنی
کوک: چه فکری بخوام بکنم
جیمین: باشه هر جور راحتی
کوک: آدرس انبار بده
شوگا: ولی کوک
کوک: شوگا ، لطفا اذیتم نکنین ، آدرس
جیمین: این آدرس انباره
کوک: مرسی
شوگا: کوک ما هم بیایم
کوک: نه نمیخواد ، خودم میرم
شوگا و جیمین: باشه
ویو کوک
آدرس و جیمین گرفتم و سمت انبار رفتم ، وقتی رسیدم بنزین از صندوق عقب برداشتن و فندک و ک تو جیبم و کل بنزین و خالی کردم و فندک و از جیبم برداشتم پرت کردم به سمت جایی ک بنزین ریختم و انبار آتیش زدم داشتم همینطوری به سوختن انبار نگاه میکردم و ک می کردم ک بوی دود داره اذیتم میکنه سوار ماشین شدم و به سمت عمارت رفتم
پایان ویو کوک
جیمین: کوک چی شد
کوک: چی میخواستی بشه
شوگا: آتیش زدی
کوک: کاره دیگه ای باید میکردم
جیمین: کوک
کوک: بله
جیمین: شاید اون اتفاق ها تقصیر تهیونگ نبود
کوک: نمیخوام در موردش حرف بزنم
جیمین: کوک آخه
کوک: گفتن نمیخوام در موردش حرف بزنم ، کن میرم تو اتاقم
جیمین: باشه
شوگا:.....
۹.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.