همخونه اخموم ( part 16 )
#همخونه_اخموم🌱
#PaRt16
ا/ت:هوم؟
جیمین:هوسوک از رزی خوشش میاد
ا/ت:خب؟!
جیمین:ببین میتونی از زیر زبونش بکشی یا ن
ا/ت:هومم باشه
باشه ای گف و ب سمت اتاقش رف منم رفتم اتاقم رزی نشسته بود
رزی:بیا ک فیلم پیدا کردم
کنارش نشستم
ا/ت:رزی
رزی:جانم
ا/ت:هوسوکو دوس داری؟!
رزی:ن بخدا من اونو مث داداشم میدونم
ا/ت:خب اون دوست داره
رزی:ا/تت من دوست پسر دارم لطفا اینو بهش بگو فقط جیمین نفهمه
ا/ت:اوکی.. من میرم اب بیارم میام
رزی چیزی نگف از اتاق بیرون رفتم در اتاق جیمینو زدم و همچیزو بش گفتم
جیمین:من چجور بهش بگم؟
ا/ت:من دیگ نمیدونم
رفتم سمت آشپزخونه ی شیشه اب برداشتم و رفتم اتاق
رزی فیلمو پلی کرد فیلم جذابی بود تا نزدیکای ساعت چهار داشتین فیلم نگا میکردیم و خوراکی میخوردیم
ا/ت:بسه بریم بخوابیم فردا باید بریم کتاب بگیریم
رزی:یادم رفته بوداااا بخابیم
بعد اینک لباس راحتی دادم ب رزی رو تخت دراز کشیدم بعد چند دقیقه خوابم برد...
#PaRt16
ا/ت:هوم؟
جیمین:هوسوک از رزی خوشش میاد
ا/ت:خب؟!
جیمین:ببین میتونی از زیر زبونش بکشی یا ن
ا/ت:هومم باشه
باشه ای گف و ب سمت اتاقش رف منم رفتم اتاقم رزی نشسته بود
رزی:بیا ک فیلم پیدا کردم
کنارش نشستم
ا/ت:رزی
رزی:جانم
ا/ت:هوسوکو دوس داری؟!
رزی:ن بخدا من اونو مث داداشم میدونم
ا/ت:خب اون دوست داره
رزی:ا/تت من دوست پسر دارم لطفا اینو بهش بگو فقط جیمین نفهمه
ا/ت:اوکی.. من میرم اب بیارم میام
رزی چیزی نگف از اتاق بیرون رفتم در اتاق جیمینو زدم و همچیزو بش گفتم
جیمین:من چجور بهش بگم؟
ا/ت:من دیگ نمیدونم
رفتم سمت آشپزخونه ی شیشه اب برداشتم و رفتم اتاق
رزی فیلمو پلی کرد فیلم جذابی بود تا نزدیکای ساعت چهار داشتین فیلم نگا میکردیم و خوراکی میخوردیم
ا/ت:بسه بریم بخوابیم فردا باید بریم کتاب بگیریم
رزی:یادم رفته بوداااا بخابیم
بعد اینک لباس راحتی دادم ب رزی رو تخت دراز کشیدم بعد چند دقیقه خوابم برد...
۴.۶k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.