کوک ویو
کوک ویو
بدو بدو رفتم پیش د. و بهش گفتم اونم بدو بدو اومد. تو اتاق
د خانم کیم خانم کیم
ات ویو با سردرد بدی بلند شدم
دیدم اون ا بالا سرم هستن حس خوبی به اقایی که انگار کوک بود نداشتم امروز
که دیدم دکتر و اقای کوک باهم رفتن بیرون
د خانم تون به دلیل شلپغی اطرافش ازهوش رفت سعی کنید زیاد داخل اتاق نرید
کوک چشم
کوک ویو
رفتم پیش ات گفتم نارا تو فعلا بمون پیش ات و بقیه بیاید بیرون
ن ج اومدن بیرون
مکالمه ات و نارا
ات اسمت چبه
نارا. اسمم ناراعه
ات اسمت بران اشناست انگار خیلی شنیدمش
نارا بقض کرد
ات کوک کیه
نارا شوعرته
ات اخه من ازدواج نکردم اونم همین رو گفت گف من شوهرتم
واقعا خندم میگیرعمن که ازدواج نکردم
نارا اشکال نداره قربونت برم
و ات خوابید
نارا ویو از اتاق ات رفتم بیرون بعد سی دقیقع باصدای گریه رفتم تو اتاق ات دیدم داره گریه میکنه
نارا چیشده ابجی
ات خواب بد دیدم
نارا چع خواب
ات خ. اب ذیدم که اون اقاعه واقعا شوهرمه و بهم خیانت کرد
نارا.......
ات. واقعا این کارو کرده
نارا ارو باش ات
ات اینکارو کرده
نارا برات تعریف کنم
ات بگو
نارا کل ماجرا رو براش تعریفکرد
ات یعنی من الان یه دختر کوچولو هم دارم
نارا اره
ات واقعا
نرا🥰🥰
که کوک اومد تو
کوک ات چرا گریه میکردی
ات به تو ربطی نداره من دیگه باتو حرف نمیزنم تو به من خیانت کردی
کوک تو الان نه ماه که باهم قهری واقعا دیگه هودت دلت برام تنگ نشده
ات..........
کوک رفت بیرون بابغض وگریع
ات نارا نمدونم چرا دلم براش سوخت(بابا بچم کشتی کوتاه بیا دیگع😂😂😂😂)
نارا ابحی اینطور که تو دله بدبخت و شکوندی منم بودم اینطوری میکردم
ات........
د شما فردا مرخص میشید
فردا صب
ات ویو اخجون الان مرخص میشم
نارا و ج و ن و کوک هم منتظر من بودن اثاز بیمارستان اومدیم بیرون ر فتیم خونه هامون من و کوک باهم بقیه هم رفتن خونه نارا
خونه کوک و ات
کوک پرنسس خوش اومدی به خونه
ات خنده ریزی مرد گف
ات بزار بیام تو بعد برام نوشابه باز کن
کوک خندید
و اون دوتا روز رو گذروندن
و شب نارا به کوک زنگ زد گف بیاید خونه ما شام کوک گف باشه میایم
کوک ات رفتن پیش ج و نارا
نرا بچه ها ن فردا میره امریکا
بچع ها ن پس ما امشب رو برای تو شب خوبی میسازیم
اون شب شام رو خوردیم و به اسرا نارا اونجاموندیم شب روکه نارا من رو صدا کرد
رفتم اتاق نارا
مکاامه ات و نارا
نارا یه فکری زده به سرم
ات چه فکری
نارا بیا فرداشب بریم بار
ات بریم
نارا ولی اونجوری که همیشه میری نه
ات پس چجوری
نارا بیا با باز ترین لباس هامون بریم
ات دیوونه شدی مگه میخوای سه قلو حامله شیم
نارا نه من میخوام ج و کوک رو اذیت کنیم
ات عا باشه
فردا صب
کوک ج
کوک میگم ج
ج چیه
کوک بیا بریم بار امشب
ج باشه منم خیلی وقته نرفتم
بدو بدو رفتم پیش د. و بهش گفتم اونم بدو بدو اومد. تو اتاق
د خانم کیم خانم کیم
ات ویو با سردرد بدی بلند شدم
دیدم اون ا بالا سرم هستن حس خوبی به اقایی که انگار کوک بود نداشتم امروز
که دیدم دکتر و اقای کوک باهم رفتن بیرون
د خانم تون به دلیل شلپغی اطرافش ازهوش رفت سعی کنید زیاد داخل اتاق نرید
کوک چشم
کوک ویو
رفتم پیش ات گفتم نارا تو فعلا بمون پیش ات و بقیه بیاید بیرون
ن ج اومدن بیرون
مکالمه ات و نارا
ات اسمت چبه
نارا. اسمم ناراعه
ات اسمت بران اشناست انگار خیلی شنیدمش
نارا بقض کرد
ات کوک کیه
نارا شوعرته
ات اخه من ازدواج نکردم اونم همین رو گفت گف من شوهرتم
واقعا خندم میگیرعمن که ازدواج نکردم
نارا اشکال نداره قربونت برم
و ات خوابید
نارا ویو از اتاق ات رفتم بیرون بعد سی دقیقع باصدای گریه رفتم تو اتاق ات دیدم داره گریه میکنه
نارا چیشده ابجی
ات خواب بد دیدم
نارا چع خواب
ات خ. اب ذیدم که اون اقاعه واقعا شوهرمه و بهم خیانت کرد
نارا.......
ات. واقعا این کارو کرده
نارا ارو باش ات
ات اینکارو کرده
نارا برات تعریف کنم
ات بگو
نارا کل ماجرا رو براش تعریفکرد
ات یعنی من الان یه دختر کوچولو هم دارم
نارا اره
ات واقعا
نرا🥰🥰
که کوک اومد تو
کوک ات چرا گریه میکردی
ات به تو ربطی نداره من دیگه باتو حرف نمیزنم تو به من خیانت کردی
کوک تو الان نه ماه که باهم قهری واقعا دیگه هودت دلت برام تنگ نشده
ات..........
کوک رفت بیرون بابغض وگریع
ات نارا نمدونم چرا دلم براش سوخت(بابا بچم کشتی کوتاه بیا دیگع😂😂😂😂)
نارا ابحی اینطور که تو دله بدبخت و شکوندی منم بودم اینطوری میکردم
ات........
د شما فردا مرخص میشید
فردا صب
ات ویو اخجون الان مرخص میشم
نارا و ج و ن و کوک هم منتظر من بودن اثاز بیمارستان اومدیم بیرون ر فتیم خونه هامون من و کوک باهم بقیه هم رفتن خونه نارا
خونه کوک و ات
کوک پرنسس خوش اومدی به خونه
ات خنده ریزی مرد گف
ات بزار بیام تو بعد برام نوشابه باز کن
کوک خندید
و اون دوتا روز رو گذروندن
و شب نارا به کوک زنگ زد گف بیاید خونه ما شام کوک گف باشه میایم
کوک ات رفتن پیش ج و نارا
نرا بچه ها ن فردا میره امریکا
بچع ها ن پس ما امشب رو برای تو شب خوبی میسازیم
اون شب شام رو خوردیم و به اسرا نارا اونجاموندیم شب روکه نارا من رو صدا کرد
رفتم اتاق نارا
مکاامه ات و نارا
نارا یه فکری زده به سرم
ات چه فکری
نارا بیا فرداشب بریم بار
ات بریم
نارا ولی اونجوری که همیشه میری نه
ات پس چجوری
نارا بیا با باز ترین لباس هامون بریم
ات دیوونه شدی مگه میخوای سه قلو حامله شیم
نارا نه من میخوام ج و کوک رو اذیت کنیم
ات عا باشه
فردا صب
کوک ج
کوک میگم ج
ج چیه
کوک بیا بریم بار امشب
ج باشه منم خیلی وقته نرفتم
۱۶.۹k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.