پارت 44
هلن: اولش یه دستیار ساده بودم کنار کسی که ادعا میکرد میخواد کمکم کنه اسمش مین هوک بود ولی اون منو برای رابطه میخواست من تو کار تیر اندازی
بودم و وقتی یه بار میخواستم درمورد تیر اندازی
یه چیزی بهش بگم دیدم داره با دوستش درباره من حرف میزنه
فحش بک
مین هوک: اره اره اوکیه فردا شب بیا خونه، اره همون قبلی هست، دست نخوردس
بابا، وسیله ها رو هم خریدم نگران نباش، قرص یادت باشه، اوکی اوکی بای
وقتی فهمیدم قراره فردا شب چیکارم کنن
گفتم امشب فرار میکنم ولی بعد دوباره تماس گرفت
مین هوک: اره دیگه همون گروه هفت نفره
که تازه زدن تو اون کار
اره بابا امسب بهشون حمله میکنم دیگه
بی تی اسی
در کار نی
همون موقه تفنگ دستم
بود دو دل بودم ولی نمیخواستم
به شما اسیب برسه
پس زدم بی سر صدا به بهونه خرید گلوله رفتم بیرون و دیگه هیچ وقت بر نگشتم
پایان فلش بک
کوک: چرا مافیا شدی؟
هلن: بهم رشوه دادن پول خوبی گیر میاوردم
جین: پس اون پول ها برای مامان بابا نبود؟
هلن: نچ
کوک: هنوزم
میتونیم با هم باشیم
دیگه؟
هلن: معلومهه
کوک: بچه دار میشیم
شوگا: منم بهش یاد میدم ادم بکشه
هلن و کوک: نمیزارم تورو ببینه
همه خندیدن
شوگا: مگت من چمهههه
هلن: میخوای به بچه ادم کشی
یاد بدی؟
کوک: هنوز ما حتی ازدواج هم نکردیم
هلن: کی ازدواج کنیم
هوپی با ذوق: فردااااا
هلن: نه دیگه این قدر زود، راستی بعد چند وقت مامان بابا هفته دیگه قراره بیان
کره بعد چند سال میخوام ببینمشون
نظرتون چیه با خبر عروسی خوشحالشون
کنیم؟
کوک: اره
همه: این عالیه
کوک: برای منم خوب میشه(نگاه های شیطانی)
هلن: منصرف شدم
کوک: شوما غلط کردی
هلن: بی شور
ته: بریم خونمون؟
هلن: عادیه؟
نامی: اره
هلن: بریم ولی من باید لباسم عوض کنم خونیه
هوپی: اره تازه سفیده
هلن: هیچی دیگه
کوک: راستی اعضای بلک پینک نگرانت بودن یه زنگ بهشون بزن
جین: بهشون میگی؟
هلن: فکر کن بگم اونا هم مافیا از اب دران
همه خندیدن
ته: یه باند کامل میشیم
هلن: اره
بودم و وقتی یه بار میخواستم درمورد تیر اندازی
یه چیزی بهش بگم دیدم داره با دوستش درباره من حرف میزنه
فحش بک
مین هوک: اره اره اوکیه فردا شب بیا خونه، اره همون قبلی هست، دست نخوردس
بابا، وسیله ها رو هم خریدم نگران نباش، قرص یادت باشه، اوکی اوکی بای
وقتی فهمیدم قراره فردا شب چیکارم کنن
گفتم امشب فرار میکنم ولی بعد دوباره تماس گرفت
مین هوک: اره دیگه همون گروه هفت نفره
که تازه زدن تو اون کار
اره بابا امسب بهشون حمله میکنم دیگه
بی تی اسی
در کار نی
همون موقه تفنگ دستم
بود دو دل بودم ولی نمیخواستم
به شما اسیب برسه
پس زدم بی سر صدا به بهونه خرید گلوله رفتم بیرون و دیگه هیچ وقت بر نگشتم
پایان فلش بک
کوک: چرا مافیا شدی؟
هلن: بهم رشوه دادن پول خوبی گیر میاوردم
جین: پس اون پول ها برای مامان بابا نبود؟
هلن: نچ
کوک: هنوزم
میتونیم با هم باشیم
دیگه؟
هلن: معلومهه
کوک: بچه دار میشیم
شوگا: منم بهش یاد میدم ادم بکشه
هلن و کوک: نمیزارم تورو ببینه
همه خندیدن
شوگا: مگت من چمهههه
هلن: میخوای به بچه ادم کشی
یاد بدی؟
کوک: هنوز ما حتی ازدواج هم نکردیم
هلن: کی ازدواج کنیم
هوپی با ذوق: فردااااا
هلن: نه دیگه این قدر زود، راستی بعد چند وقت مامان بابا هفته دیگه قراره بیان
کره بعد چند سال میخوام ببینمشون
نظرتون چیه با خبر عروسی خوشحالشون
کنیم؟
کوک: اره
همه: این عالیه
کوک: برای منم خوب میشه(نگاه های شیطانی)
هلن: منصرف شدم
کوک: شوما غلط کردی
هلن: بی شور
ته: بریم خونمون؟
هلن: عادیه؟
نامی: اره
هلن: بریم ولی من باید لباسم عوض کنم خونیه
هوپی: اره تازه سفیده
هلن: هیچی دیگه
کوک: راستی اعضای بلک پینک نگرانت بودن یه زنگ بهشون بزن
جین: بهشون میگی؟
هلن: فکر کن بگم اونا هم مافیا از اب دران
همه خندیدن
ته: یه باند کامل میشیم
هلن: اره
۵.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.