فرشته عشق
فرشته عشق
پارت پنجم
هانول،:اه تازه داشتم میخوابیدم لباسمو پوشیدم و رفتم هرچی گشتم سنجاق سر مورد علاقه خودمو پیدا نکردم،
ولیعهد بهم گفت: راستش میخوام بهت یه واقعیت رو بگم
هانول: ببخشید؟چیزی میخواید بگید؟
ولیعهد:من از همون بار اول که دیدمت قلبم لرزید
هانول: ببخشید فکر کنم از شدت خواب آلودگی درست. نمیشنوم
ولیعهد :درست شنیدی
هانول: ببخشید؟منو به بازی گرفتید؟متاسفم اما من دیشب اصلا نخوابیدم باید برم
ولیعهد : میتونی بری
هانول: رفتم له اتاقم خیلی تعجب کرده بودم اما منم وقتی دیدمش کمی دلم لرزید تنفری که ازش داشتم بخاطر این بود که عاشقش نشم
نه نه اصلا امکان نداره من اصلا از ایشون خوشم نمیاد و من یه خدمتکارم و اون وارث تاج و تخت امکان نداره فک کنم سرم خورده به جایی یا اینکه خیلی خوابم میاد
باید بخوابم چند ساعت بعد...
از خواب بیدار شدم فکر میکردم یه خواب باشه اما خواب نبود آماده شدم یه لباس جدید پوشیدم واقعا فازشو نمیفهمم یعنی که چی هر دفعه یه لباس بپوشیم حالا هر چی لباسم رو پوشیدم آماده شدم رفتم برای ولیعهد ناهار بردم اما بعد اینکه برای ولیعهد غذا بردم یهو ولیعهد دستم و گرفت و انداخت رو رخت خوابش و.....
خیلی کرمم گرفته بود برای همین دارم سریع جلو میرم میدونم خیلی فیک مزخرفی هست
ولی الان قیافه خودمم اینشکلی هست:😈
پارت پنجم
هانول،:اه تازه داشتم میخوابیدم لباسمو پوشیدم و رفتم هرچی گشتم سنجاق سر مورد علاقه خودمو پیدا نکردم،
ولیعهد بهم گفت: راستش میخوام بهت یه واقعیت رو بگم
هانول: ببخشید؟چیزی میخواید بگید؟
ولیعهد:من از همون بار اول که دیدمت قلبم لرزید
هانول: ببخشید فکر کنم از شدت خواب آلودگی درست. نمیشنوم
ولیعهد :درست شنیدی
هانول: ببخشید؟منو به بازی گرفتید؟متاسفم اما من دیشب اصلا نخوابیدم باید برم
ولیعهد : میتونی بری
هانول: رفتم له اتاقم خیلی تعجب کرده بودم اما منم وقتی دیدمش کمی دلم لرزید تنفری که ازش داشتم بخاطر این بود که عاشقش نشم
نه نه اصلا امکان نداره من اصلا از ایشون خوشم نمیاد و من یه خدمتکارم و اون وارث تاج و تخت امکان نداره فک کنم سرم خورده به جایی یا اینکه خیلی خوابم میاد
باید بخوابم چند ساعت بعد...
از خواب بیدار شدم فکر میکردم یه خواب باشه اما خواب نبود آماده شدم یه لباس جدید پوشیدم واقعا فازشو نمیفهمم یعنی که چی هر دفعه یه لباس بپوشیم حالا هر چی لباسم رو پوشیدم آماده شدم رفتم برای ولیعهد ناهار بردم اما بعد اینکه برای ولیعهد غذا بردم یهو ولیعهد دستم و گرفت و انداخت رو رخت خوابش و.....
خیلی کرمم گرفته بود برای همین دارم سریع جلو میرم میدونم خیلی فیک مزخرفی هست
ولی الان قیافه خودمم اینشکلی هست:😈
۲.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.