پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P5
جونگ کوک:اگه دید زدنت تموم شد میشه بپرسم اینجا چیکار میکنی
ا.ت:چیزه اممم اومده بودم عمارت بگردم
کوک:بیا بریم پایین یه چیز بخور
و رفتن پایین
ا.ت و کوک روی مبل نشستن که کوک گفت
کوک:خوب درباره ی خودت بگو
ا.ت:من ام من ا.ت هستم و ۱۹ سالمه توی ۸ سالگی آمریکا رفتم و تو
کوک:من کوک هستم و ۲۴ سالمه و خانوادمم خودت میدونی
کوک:قراره ۲ ماه اینجا بمونی
ا.ت:چییییی ۲ ماههههههه
کوک:آره مشکلی
ا.ت:نه
کوک:خوبه توهم برو تو اتاقت شبم از اتاقت بیرون نیا مهمون دارم
ا.ت:چرا
کوک:چون که من میگم
ا.ت:اوفففف باشه بابا حالا مثل اینکه رئیس جمهور میخواد بیاد
و رفت بالا
ا.ت ویو
رفت بالا و رفت روی تخت ولو شد و چشاش گرم خواب شدن و خوابید
P5
جونگ کوک:اگه دید زدنت تموم شد میشه بپرسم اینجا چیکار میکنی
ا.ت:چیزه اممم اومده بودم عمارت بگردم
کوک:بیا بریم پایین یه چیز بخور
و رفتن پایین
ا.ت و کوک روی مبل نشستن که کوک گفت
کوک:خوب درباره ی خودت بگو
ا.ت:من ام من ا.ت هستم و ۱۹ سالمه توی ۸ سالگی آمریکا رفتم و تو
کوک:من کوک هستم و ۲۴ سالمه و خانوادمم خودت میدونی
کوک:قراره ۲ ماه اینجا بمونی
ا.ت:چییییی ۲ ماههههههه
کوک:آره مشکلی
ا.ت:نه
کوک:خوبه توهم برو تو اتاقت شبم از اتاقت بیرون نیا مهمون دارم
ا.ت:چرا
کوک:چون که من میگم
ا.ت:اوفففف باشه بابا حالا مثل اینکه رئیس جمهور میخواد بیاد
و رفت بالا
ا.ت ویو
رفت بالا و رفت روی تخت ولو شد و چشاش گرم خواب شدن و خوابید
۱۱.۸k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.