رمان عشق یا خانواده پارت ۴۹
تهیونگ:تموم کنید دیگه
٪:سوری آقای کیم
ا/ت :من گشنمه میشه یه چیزی بخورم (تو گوش ته ته گفت)
تهیونگ:آره حتما بیا بریم آشپز خونه
ا/ت:اوکی
&:چی شد
٪:در واقع من هم نمیدونم
&:مطمئنم یه خبر های هست
٪:دقیقا
"ویو تهیونگ"
تهیونگ:بیا چی دوست داری برات درست کنم
ا/ت:یهو دلم یه چیز ترش و شیرین خواست
تهیونگ:برات مرغ سوخاری ترش و شیرین درست کنم
ا/ت:آره
تهیونگ:باشه الان برات درست میکنم
"ویو بعد از آماده شدن غذا"
تهیوتگ:بفرما غذا آماده است
ا/ت:ممنون
ا/تاز همین حالا هوس هاش شروع شده
تهیونگ:چیزه دیگه ی نمیخوای
ا/ت:نه دلم نمیخواد
تهیونگ:اوکی
ا/ت:من دیگه سیرم خوابم میاد میرم بخوابم
تهیونگ:اوکی برو بخواب
ا_ت:بابای
تهیونگ:بای
"ویو ا/ت"
از وقتی حامله شدم همش کسل و خواب آلودم اینقدر خوابم میومد که همین که وارد اتاق شدم خوابم برد
"ویو تهیونگ"
رفتم داخل اتاق ...
ادامه دارد
بچه ها وقت نکردم چشم هام هم دارن درد میکنم اون یه پارت هم فردا آپلود میکنم
٪:سوری آقای کیم
ا/ت :من گشنمه میشه یه چیزی بخورم (تو گوش ته ته گفت)
تهیونگ:آره حتما بیا بریم آشپز خونه
ا/ت:اوکی
&:چی شد
٪:در واقع من هم نمیدونم
&:مطمئنم یه خبر های هست
٪:دقیقا
"ویو تهیونگ"
تهیونگ:بیا چی دوست داری برات درست کنم
ا/ت:یهو دلم یه چیز ترش و شیرین خواست
تهیونگ:برات مرغ سوخاری ترش و شیرین درست کنم
ا/ت:آره
تهیونگ:باشه الان برات درست میکنم
"ویو بعد از آماده شدن غذا"
تهیوتگ:بفرما غذا آماده است
ا/ت:ممنون
ا/تاز همین حالا هوس هاش شروع شده
تهیونگ:چیزه دیگه ی نمیخوای
ا/ت:نه دلم نمیخواد
تهیونگ:اوکی
ا/ت:من دیگه سیرم خوابم میاد میرم بخوابم
تهیونگ:اوکی برو بخواب
ا_ت:بابای
تهیونگ:بای
"ویو ا/ت"
از وقتی حامله شدم همش کسل و خواب آلودم اینقدر خوابم میومد که همین که وارد اتاق شدم خوابم برد
"ویو تهیونگ"
رفتم داخل اتاق ...
ادامه دارد
بچه ها وقت نکردم چشم هام هم دارن درد میکنم اون یه پارت هم فردا آپلود میکنم
۸.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.