عشق در عذاب ✔
عشق در عذاب ✔
پرش زمانی بعده ناهار
ویو ارشام
از سرکار اومدم خونه دایانا داشت با یکی حرف میزد رفتم سالن ی دختره بود فک کنم این همون دیاناس
دیانا : سلام من دیانا هستم شما اقای ارشام هستین ؟
ارشام : بله من ارشامم
دیانا : اها خوشم
ارشام اهوم ( سرشو تکون داد )
رفتم اتاقم تا معذبشون نکنم
پرش زمانی به موقع شام :
ویو دایانا
شام رو اماده کردم با کمک دیانا سفره رو چیدم رفتم اتاقه ارشام در زدم
ارشام : بیا تو
رفتم تو
دایانا : شام حاضره بیا پایین
ارشام : اهوم باشه
از اتاق اومدم بیرون رفتم سره میز داشتم سالاد میخوردم ارشام اومد پایین رو صندلیش نشست و شروع به خوردنه غذا کردیم من کیک شکلاتی درست کرده بودم
دایانا : ارشام
ارشام : چیه
دایانا : کیک شکلاتی درست کردم برو سالن بشین بیارم با چایی بخوریم
ارشام : اوک
ویو راوی : کیک و چاییشونو خوردن و رفتن اتاقاشون کپیدن
دیگه بسه ✔❤
پرش زمانی بعده ناهار
ویو ارشام
از سرکار اومدم خونه دایانا داشت با یکی حرف میزد رفتم سالن ی دختره بود فک کنم این همون دیاناس
دیانا : سلام من دیانا هستم شما اقای ارشام هستین ؟
ارشام : بله من ارشامم
دیانا : اها خوشم
ارشام اهوم ( سرشو تکون داد )
رفتم اتاقم تا معذبشون نکنم
پرش زمانی به موقع شام :
ویو دایانا
شام رو اماده کردم با کمک دیانا سفره رو چیدم رفتم اتاقه ارشام در زدم
ارشام : بیا تو
رفتم تو
دایانا : شام حاضره بیا پایین
ارشام : اهوم باشه
از اتاق اومدم بیرون رفتم سره میز داشتم سالاد میخوردم ارشام اومد پایین رو صندلیش نشست و شروع به خوردنه غذا کردیم من کیک شکلاتی درست کرده بودم
دایانا : ارشام
ارشام : چیه
دایانا : کیک شکلاتی درست کردم برو سالن بشین بیارم با چایی بخوریم
ارشام : اوک
ویو راوی : کیک و چاییشونو خوردن و رفتن اتاقاشون کپیدن
دیگه بسه ✔❤
۳.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.