وقتی اون بچه میخواست ولی تو نه ∴━━━✿━━━∴ p ▪︎⁴
چند پارتی
رفتم جلو ولی اون متوجه من نشد...حسابی خیس شده بود.....کتمو در آوردم و گذاشتم رو شونه هاش...تا اینکه نگام کرد ..
ک: ا.ت پاشو بریم خیس شدی
تا گفتم سوار ماشین شد ولی قبلا اینطور نبود تا پای مرگ لجبازی میکرد
رسیدیم خونه سریع پیاده شد و رفت تو...
*****
ک: ا.ت لباسات خیس شده چرا عوضش نکردی
ا.ت:.......
(براش لباس آورد)
ک: بیا بپوش
ا.ت: .......
ک: میخوای کمکت کنم
ا.ت: خودم میپوشم
ک: راستی از بیرن شام گرفتم گرم کنم بخوریم؟
ا.ت: معذرت میخوام
ک:ا.ت چی چرا..؟
ا.ت: واسه اینکه نمیت...(بغض)
ک: من باید معذرت بخوام
ا.ت:اگه ازم خسته شدی...
ک: ا.ت این حرفا رو نزن...من اصلا منظوری نداشتم
ا.ت: اگه واقعا ازم خسته شدی بهم بگو
ک: من نمیتونم بدون تو زندگی کنم..چطوری ازت خسته شم
ا.ت: ..........
الان یه هفته گذشته و جونگ کوک حرفی از بچه نزده
نمیدونم ولی اون خیلی دوست داشت که بچه دار بشیم ولی الان هیچی درموردش نمیگه
امروز خونه ی جین دعوتیم یکی از دوستای خیلی صمیمی جونگ کوک
ک: حاضر شدی ا.ت ؟
ا.ت: اوهوم.........ببین چطور شدم
ک: آخه مگه میشه بد باشی مثل همیشه عالی شدی(بوس از پیشونیش)
ک: بریم..؟
ا.ت: آره
رسیدیم و رفتیم داخل خونه من خیلی وقته جین و میشناسم زنشم یکی دوبار دیدم ولی خبر نداشتم بچه دار شدن.............ولی بچه شون واقعا خیلی کیوته
از وقتی رسیدیم جونگ کوک از بچه جدا نمیشه رفتار ش با بچه ها خیلی خوب و کیوته......یکم خندم میگیره ولی امروز علاقه شو به بچه ها دیدم و دوست داشتن از ته دلشو حس کردم
جین: بیاین دیگه وقت ناهاره.....جونگ کوک جان جدت از اون بچه جدا شو
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #چند_پارتی #آرمی #کیپاپ
#Jungkook #BTS #ARMY #Bangtan #K_pop #BTS_ARMY
امشب قراره همشو بزارم🙇♀️
رفتم جلو ولی اون متوجه من نشد...حسابی خیس شده بود.....کتمو در آوردم و گذاشتم رو شونه هاش...تا اینکه نگام کرد ..
ک: ا.ت پاشو بریم خیس شدی
تا گفتم سوار ماشین شد ولی قبلا اینطور نبود تا پای مرگ لجبازی میکرد
رسیدیم خونه سریع پیاده شد و رفت تو...
*****
ک: ا.ت لباسات خیس شده چرا عوضش نکردی
ا.ت:.......
(براش لباس آورد)
ک: بیا بپوش
ا.ت: .......
ک: میخوای کمکت کنم
ا.ت: خودم میپوشم
ک: راستی از بیرن شام گرفتم گرم کنم بخوریم؟
ا.ت: معذرت میخوام
ک:ا.ت چی چرا..؟
ا.ت: واسه اینکه نمیت...(بغض)
ک: من باید معذرت بخوام
ا.ت:اگه ازم خسته شدی...
ک: ا.ت این حرفا رو نزن...من اصلا منظوری نداشتم
ا.ت: اگه واقعا ازم خسته شدی بهم بگو
ک: من نمیتونم بدون تو زندگی کنم..چطوری ازت خسته شم
ا.ت: ..........
الان یه هفته گذشته و جونگ کوک حرفی از بچه نزده
نمیدونم ولی اون خیلی دوست داشت که بچه دار بشیم ولی الان هیچی درموردش نمیگه
امروز خونه ی جین دعوتیم یکی از دوستای خیلی صمیمی جونگ کوک
ک: حاضر شدی ا.ت ؟
ا.ت: اوهوم.........ببین چطور شدم
ک: آخه مگه میشه بد باشی مثل همیشه عالی شدی(بوس از پیشونیش)
ک: بریم..؟
ا.ت: آره
رسیدیم و رفتیم داخل خونه من خیلی وقته جین و میشناسم زنشم یکی دوبار دیدم ولی خبر نداشتم بچه دار شدن.............ولی بچه شون واقعا خیلی کیوته
از وقتی رسیدیم جونگ کوک از بچه جدا نمیشه رفتار ش با بچه ها خیلی خوب و کیوته......یکم خندم میگیره ولی امروز علاقه شو به بچه ها دیدم و دوست داشتن از ته دلشو حس کردم
جین: بیاین دیگه وقت ناهاره.....جونگ کوک جان جدت از اون بچه جدا شو
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #چند_پارتی #آرمی #کیپاپ
#Jungkook #BTS #ARMY #Bangtan #K_pop #BTS_ARMY
امشب قراره همشو بزارم🙇♀️
۲۰.۹k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.