آب و آتش پارت (اخر)14

🔞🔞🔞
چویا دیگه تموم کرد رایلا رو بلند کرد خودش دراز کشید رایلا رو روی دی*ش گذاشت رایلا چون خیس بود نفهمید ولی چویا متوجه شد که رایلا براش چقدر تنگه حتی با داشتن یک بار رابطه ج*سی آروم آروم شروع کرد به ت*مبه زدن رایلا رو با دستاش بالا پایین می کرد یکی دو دقیقه که گذشت شروع کرد انگولک کردن سینه های رایلا
حدودا پنج دقیقه طول کشید تا چویا داخل رایلا ک*م بشه ولی بازم ادامه داد ت*مبه زدن رو سریع تر کرد در حدی که فقط خودش تکون می خورد دو دقیقه که گذشت کاملا خودش رو داخل رایلا خالی کرد و دیگه نداشت
کشید بیرون ازش و دید که داره ازش ار*اسم داغ میاد بیرون اینقدر داغ بود که خودشم نفهمیده بود
خودش و رایلا با هم روی تخت ولو شدن و خوابیدن
صبح روز بعد
چویا بیدار شد و مواظب بود که رایلا بیدار نشود آروم آروم زمزمه کرد: می دونستم که منو تو به هم متصل هستیم ولی نمی دونستم چطور... حالا فهمیدم چشم شرابی
سر رایلا را بوسید و دوباره خوابید

بچه دفعه قبلی پاکش کرد ویسگون بخاطر همین دوباره گذاشتم
دوباره پاک کنه خودم می کشمش
#بانگو_استری_داگز #سگ_های_ولگرد_بانگو #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا