تک پارتی ادامش
نامجون :ا.ت وایسا
جین:جیمین واقعا خجالت نمیکشی به زنت این طوری میگی
جیمین:زن کدوم زن این هر.زه
ته :درست صحبت کننن جیمین کی انقد لاشی شدی هااا اون دوست دختر هر.زته نه ا.ت تا کی میخوای خر باشی ها (با داد)
جیمین:درست صحبت کن
ته:هرجور دلم بخواد صحبت میکنم
نایون:هق.. اوپا... من میرم (دختره لوس)
ا.ت: نه اتفاقا بمون این منم که باید برم ولی قبل از رفتنم بتید یه چیزی نشونت بدم جیمین
(ا.ت صدای نایون و پخش میکنه)
ا.ت:باشه بازم میدونم با ور نمیکنی
ولی اینو بدون جیمین
با وجود اینکه میدونم دوسم نداری ولی دوست دارم
با وجود اینکه میدونم همش کتکم میزی و هیچی نمیگم
با وجود اینکه میدونم دلت نمیخواد تو زندگیت باشم
با وجود اینکه میدونم ازم متنفری
با وجود اینکه میدونم هر روز داری نفرینم میکنی
با وجود اینکه میدونم دوست دختر داری ولی بازم برام مهم نیست
با وجود اینکه میدونم هر چقدرم بخوام بهت خوبی کنم نمیرم تو دلت
با وجود اینکه میدونم چقدر باهام سردی
ولی بازم دوست دارم من عاشقتم چرا نمیفهمی
ویو جیمین
واقعا با حرفهاش فهمیدم چقدر زجر میکشه از اون طرف صدای نایون که هی پخش میشد پولم و بالا بکشه هیچی نمیگفتم ا.ت رفت سمت اشپزخونه و بعد با چیزی که تو پلاستیک سیاه بود رفت بالا
ا.ت:دنبالم نیاید
ویو ا.ت
رفتم بالا تو اتاقم و طنابی که تو پلاستیک بودو دراوردم و به یه میله مانندی که تو سقف اتاق بود وصل کردم و درو بستم و قفل کردم در پنجره هارو باز گذاشتم تا باد بیاد یه صندلی گذاشتم زیر پام و رفتم
روش تناب دور گردنم کردم همینطوری اشکام میرختن صندلی و هول دادم تقاربیا دیگه مردم
ویو می هو
یه نیم ساعتی میشه ولی هیچ خبری از ا.ت نیست سکوت متلق همه جارو گرفته بود که یکی از بادیگارد ها با شتاب درو باز کرد و گفت
$:خانم ا.تت خودشونو دار زدن از تو پنجره دیدیم
با حرفش سریع دوییدم جلو در اتاقش
می هو:ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت (با گریه و داد
کوک:برو کنار
کوک محکم به در ضربه میزد ولی باز نمیشد
جیمین هم امتحان کرد ولی اصلا باز نمیشد
شوگا:میخوام ببینم تو این خونه یه کیلید زاپاس واسه این اتاقا وجود نداره
می هو:جیمین فقط شانس بیاد زنده باشه وگرنه میکشمت(با داد و گریه )
کیلید هارو اوردن و درو باز کردن با چیزی که دیدم پاهام سست کردن و افتادم رو زانوهام من ان کارو باهاش کردم چرا چرااا
می هو :ا.تتتتتتتتتتتت ترو خدا پاشووووووووو جون من پاشووووو و ا.ت اگه بری دیوونه میشم ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتت (با گریه )
لایک؟
جین:جیمین واقعا خجالت نمیکشی به زنت این طوری میگی
جیمین:زن کدوم زن این هر.زه
ته :درست صحبت کننن جیمین کی انقد لاشی شدی هااا اون دوست دختر هر.زته نه ا.ت تا کی میخوای خر باشی ها (با داد)
جیمین:درست صحبت کن
ته:هرجور دلم بخواد صحبت میکنم
نایون:هق.. اوپا... من میرم (دختره لوس)
ا.ت: نه اتفاقا بمون این منم که باید برم ولی قبل از رفتنم بتید یه چیزی نشونت بدم جیمین
(ا.ت صدای نایون و پخش میکنه)
ا.ت:باشه بازم میدونم با ور نمیکنی
ولی اینو بدون جیمین
با وجود اینکه میدونم دوسم نداری ولی دوست دارم
با وجود اینکه میدونم همش کتکم میزی و هیچی نمیگم
با وجود اینکه میدونم دلت نمیخواد تو زندگیت باشم
با وجود اینکه میدونم ازم متنفری
با وجود اینکه میدونم هر روز داری نفرینم میکنی
با وجود اینکه میدونم دوست دختر داری ولی بازم برام مهم نیست
با وجود اینکه میدونم هر چقدرم بخوام بهت خوبی کنم نمیرم تو دلت
با وجود اینکه میدونم چقدر باهام سردی
ولی بازم دوست دارم من عاشقتم چرا نمیفهمی
ویو جیمین
واقعا با حرفهاش فهمیدم چقدر زجر میکشه از اون طرف صدای نایون که هی پخش میشد پولم و بالا بکشه هیچی نمیگفتم ا.ت رفت سمت اشپزخونه و بعد با چیزی که تو پلاستیک سیاه بود رفت بالا
ا.ت:دنبالم نیاید
ویو ا.ت
رفتم بالا تو اتاقم و طنابی که تو پلاستیک بودو دراوردم و به یه میله مانندی که تو سقف اتاق بود وصل کردم و درو بستم و قفل کردم در پنجره هارو باز گذاشتم تا باد بیاد یه صندلی گذاشتم زیر پام و رفتم
روش تناب دور گردنم کردم همینطوری اشکام میرختن صندلی و هول دادم تقاربیا دیگه مردم
ویو می هو
یه نیم ساعتی میشه ولی هیچ خبری از ا.ت نیست سکوت متلق همه جارو گرفته بود که یکی از بادیگارد ها با شتاب درو باز کرد و گفت
$:خانم ا.تت خودشونو دار زدن از تو پنجره دیدیم
با حرفش سریع دوییدم جلو در اتاقش
می هو:ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت (با گریه و داد
کوک:برو کنار
کوک محکم به در ضربه میزد ولی باز نمیشد
جیمین هم امتحان کرد ولی اصلا باز نمیشد
شوگا:میخوام ببینم تو این خونه یه کیلید زاپاس واسه این اتاقا وجود نداره
می هو:جیمین فقط شانس بیاد زنده باشه وگرنه میکشمت(با داد و گریه )
کیلید هارو اوردن و درو باز کردن با چیزی که دیدم پاهام سست کردن و افتادم رو زانوهام من ان کارو باهاش کردم چرا چرااا
می هو :ا.تتتتتتتتتتتت ترو خدا پاشووووووووو جون من پاشووووو و ا.ت اگه بری دیوونه میشم ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتت (با گریه )
لایک؟
۱۰.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.