my enemy
part ۵
گایز از اونجایی که دو هفته از اخرین پارت گذشته گفتم گناه دارید پس یه پارت کوتاه براتون اومدم بنویسم💅✨
دو روز از مسابقه گذشته بود و فلیکس برای تیم انتخاب شده بود
همچنین تصمیم گرفته بود که کمتر با اون هوانگ هیونجین حرف بزنه یا باهاش روبرو بشه نصف کلاساشون تموم شده بود و تقریبا اخرای مدرسه بود... بچه ها همشون به سمت سلف رفتن و غذا برداشتن ولی فلیکس ترجیح داد هیچی نخوره...
# دیوونه ای؟ از صبح صبحانه که نخوردی تغذیه هاتم که انداختی دور.... الان ناهارم نمیخوای بخوری؟
+نه
هان که داشت فشار میخورد ... رفت تا برای فلیکس غذا بیاره.....دقیقا همون موقع لینو و هیونجین وارد سلف شدن و نگاهی به میزا کردن و دیدن میزی که فلیکس روش نشسته چندتا صندلی خالی داره
_بیا بریم اونجا
تمام مدت فلیکس و هیونجین با خشم و پوزخند به همدیگه خیره شده بودن و جیسونگو لینو هم چیزی نمیگفتنو نگاه میکردن که.........
خیلیییی کوتاه و چرتتتتتت شددددددد ولی خب این چندروز سرم خیلی شلوغ بود.... و متاسفانه دوروز دیگه اول مهره🥲😐🤌🏻
سعی میکنم زود به زود بزارم... باییییییییییییییییییی
گایز از اونجایی که دو هفته از اخرین پارت گذشته گفتم گناه دارید پس یه پارت کوتاه براتون اومدم بنویسم💅✨
دو روز از مسابقه گذشته بود و فلیکس برای تیم انتخاب شده بود
همچنین تصمیم گرفته بود که کمتر با اون هوانگ هیونجین حرف بزنه یا باهاش روبرو بشه نصف کلاساشون تموم شده بود و تقریبا اخرای مدرسه بود... بچه ها همشون به سمت سلف رفتن و غذا برداشتن ولی فلیکس ترجیح داد هیچی نخوره...
# دیوونه ای؟ از صبح صبحانه که نخوردی تغذیه هاتم که انداختی دور.... الان ناهارم نمیخوای بخوری؟
+نه
هان که داشت فشار میخورد ... رفت تا برای فلیکس غذا بیاره.....دقیقا همون موقع لینو و هیونجین وارد سلف شدن و نگاهی به میزا کردن و دیدن میزی که فلیکس روش نشسته چندتا صندلی خالی داره
_بیا بریم اونجا
تمام مدت فلیکس و هیونجین با خشم و پوزخند به همدیگه خیره شده بودن و جیسونگو لینو هم چیزی نمیگفتنو نگاه میکردن که.........
خیلیییی کوتاه و چرتتتتتت شددددددد ولی خب این چندروز سرم خیلی شلوغ بود.... و متاسفانه دوروز دیگه اول مهره🥲😐🤌🏻
سعی میکنم زود به زود بزارم... باییییییییییییییییییی
۳.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.