بلک رز part 38
اولین کسی که کارتشو جلو انداخت یوجی بود نفر دوم تهیونگ و نفر سوم نینگ.
نفر چهارم جنی بود ، یه نگاه کوتاهی بهش انداختم داشت میخندید ، ورق رد بیرون کشید و بالا برد و محکم کوبید وسط میز .
جنی : دست اول، دست ما بود یوهووو
شوکه به کارتا نگاه کردم واقعا جنی باعث شد دست اول رو ببریم ، از خوشحالی داشتم بال در می آوردم .
تهیونگ دستشو داخل موهای جنی فرو کرد و بهم ریختش ...
تهیونگ: آفرین دختر کوچولو
نینگ: بهتره زیاد خوشحال نباشید دو ست دیگه باقی مونده
نینگ دوباره شروع به پخش کردن کارتا کرد
اول نفر که کارتشو رو کرد من بودم نفر بعدی یوجی بود و بعد از اون دیوید بود ، نوبت به جیمین رسید بی حوصله کارتشو انداخت رو میز امیدوارم بودم کارتش تک باشه چون فقط یه تک احتیاج داشتیم برای برد این ست اما نبود، نوبت نینگ شد.
نینگ با پوزخنده شیطانی به کارتا خیره بود با اون پوزخندش فهمیدم که این ست مال اوناس ، نینگ کارتشو رو میز انداخت
و بله ، تک بود
صدای خندشون بالا رفت و ما چهار نفر با قیافه پوکر بهشون زول زدیم .
نینگ: دسته سوم آخرین سته که البته قطعا ما میبریم
پوزخند زدم .
رزی : زیاد مطمئن نباش عسلم
بازی شروع شد این بار یوجی بود که کارتا هارو پخش میکرد همه بهترین کارتامونو به نوبت رویه میز انداختیم و آخرین نفر جیمین بود که باید کارتشو رو میکرد .قیافش پوکر بود . با این قیافه مشخص بود که این ست روهم اونا میبرن . اما در کمال تعجب به کارتی که جیمین رو میز پرت کرد خیره موندم
بالا ترین مال جیمین بود .
تهیونگ بلند خندید ...
جنی: هه ما بردیم
جنی با خوشحالی خودشو پرت کرد تو بغل تهیونگ
تهیونگ: یوهوووو
باورم نمیشد سر یه بازی مسخره و کاملآ بچه گانه این همه پول رو از دست دادن ، شرط بندی واقعا عجیبی بود ...
اخمای دیوید بد جوری توهم بود ولی کاملا غیره منتظره لبخند شیطانی زد و به من خیره شد .
ترس بدی تو دلم افتاد .جیمین ، تهیونگ و جنی از جاشون پا شدن منم باهاشون از جام بلند شدم .
تهیونگ: از بازی با شما لذت بردیم جناب آقای دیوید هافمن ، دوشنبه لب مرز میبینمت ...
خواست بره که صدای دیوید متوقفش کرد .
دیوید: اوکی شما برید ، ولی من ازتون میخوام یه ست دیگه بازی کنیم ولی شرطا عوض میشن .
تهیونگ برگشت و لبخندی زد ، بازم همه سر جاشون نشستن .
تهیونگ: شرطا رو بگو اول
دیوید: اگه شما بردید من اسلحه ها رو بدون هیچ پولی به شما میدم
تهیونگ: ولی اگه تو بردی ؟
دیوید نگاه کثیفشو به من داد و با انگشتش به من اشاره کرد
دیوید: خیلی خوشگلی خانوم کوچولو
با نگاه چندشی بهش زل زدم مطمعن بودم نقشه های خوبی برام نکشیده
دیوید: من این خانوم کوچولو رو میخوام
صدای جنی بالا رفت .
جنی : خفشو مردتیکه الان میام میکوبم تو دهنتا
۱۵ لایک
نفر چهارم جنی بود ، یه نگاه کوتاهی بهش انداختم داشت میخندید ، ورق رد بیرون کشید و بالا برد و محکم کوبید وسط میز .
جنی : دست اول، دست ما بود یوهووو
شوکه به کارتا نگاه کردم واقعا جنی باعث شد دست اول رو ببریم ، از خوشحالی داشتم بال در می آوردم .
تهیونگ دستشو داخل موهای جنی فرو کرد و بهم ریختش ...
تهیونگ: آفرین دختر کوچولو
نینگ: بهتره زیاد خوشحال نباشید دو ست دیگه باقی مونده
نینگ دوباره شروع به پخش کردن کارتا کرد
اول نفر که کارتشو رو کرد من بودم نفر بعدی یوجی بود و بعد از اون دیوید بود ، نوبت به جیمین رسید بی حوصله کارتشو انداخت رو میز امیدوارم بودم کارتش تک باشه چون فقط یه تک احتیاج داشتیم برای برد این ست اما نبود، نوبت نینگ شد.
نینگ با پوزخنده شیطانی به کارتا خیره بود با اون پوزخندش فهمیدم که این ست مال اوناس ، نینگ کارتشو رو میز انداخت
و بله ، تک بود
صدای خندشون بالا رفت و ما چهار نفر با قیافه پوکر بهشون زول زدیم .
نینگ: دسته سوم آخرین سته که البته قطعا ما میبریم
پوزخند زدم .
رزی : زیاد مطمئن نباش عسلم
بازی شروع شد این بار یوجی بود که کارتا هارو پخش میکرد همه بهترین کارتامونو به نوبت رویه میز انداختیم و آخرین نفر جیمین بود که باید کارتشو رو میکرد .قیافش پوکر بود . با این قیافه مشخص بود که این ست روهم اونا میبرن . اما در کمال تعجب به کارتی که جیمین رو میز پرت کرد خیره موندم
بالا ترین مال جیمین بود .
تهیونگ بلند خندید ...
جنی: هه ما بردیم
جنی با خوشحالی خودشو پرت کرد تو بغل تهیونگ
تهیونگ: یوهوووو
باورم نمیشد سر یه بازی مسخره و کاملآ بچه گانه این همه پول رو از دست دادن ، شرط بندی واقعا عجیبی بود ...
اخمای دیوید بد جوری توهم بود ولی کاملا غیره منتظره لبخند شیطانی زد و به من خیره شد .
ترس بدی تو دلم افتاد .جیمین ، تهیونگ و جنی از جاشون پا شدن منم باهاشون از جام بلند شدم .
تهیونگ: از بازی با شما لذت بردیم جناب آقای دیوید هافمن ، دوشنبه لب مرز میبینمت ...
خواست بره که صدای دیوید متوقفش کرد .
دیوید: اوکی شما برید ، ولی من ازتون میخوام یه ست دیگه بازی کنیم ولی شرطا عوض میشن .
تهیونگ برگشت و لبخندی زد ، بازم همه سر جاشون نشستن .
تهیونگ: شرطا رو بگو اول
دیوید: اگه شما بردید من اسلحه ها رو بدون هیچ پولی به شما میدم
تهیونگ: ولی اگه تو بردی ؟
دیوید نگاه کثیفشو به من داد و با انگشتش به من اشاره کرد
دیوید: خیلی خوشگلی خانوم کوچولو
با نگاه چندشی بهش زل زدم مطمعن بودم نقشه های خوبی برام نکشیده
دیوید: من این خانوم کوچولو رو میخوام
صدای جنی بالا رفت .
جنی : خفشو مردتیکه الان میام میکوبم تو دهنتا
۱۵ لایک
۷.۵k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.