وجود من:) دو پارتی
میدونی جئون...امیدوارم باهاش خوشبخت بشی
هم خوشگله،هم هرزه اس،هم عشوه گره
من هیچی نداشتم،بجز یه قلب سالم که توسط تو نابود شد...تا حالا عاشقی رو دیدی اینجوری نابود بشه؟
کوک:.....
ات:خب ندیدی دیگه
کوک:چرا....۹۹ بار؟ انقدر دقیق؟
ات:اوهوم انقدر دقیق....ولی جئون
اگه ولت کرد
اگه بهت خیانت کرد
اگه دعوات کرد
برگرد پیشم خودم دلداری میدم البته اکه بودم
من احمق...بازم هستم ...تا تهش هستم
و الان....من و گوگولی...میشه بار ۱۰۰ ام
عاشق بودم نابود کردی:) خدافظ
و خودمو پرت کردم....
راوی: دختر اگه بکشنه ترمیمش با خداست
دختر شجاع بود،قوی بود،اقتدار داشت اما در برابر عشق هیچی نبود...
خودشو پرت کرد بلکه راحت شه و توی آب فرو رفت...
پسر بدون درنگی از پل پرید .... به بدبختی دختر و پیدا کرد سمت ماشینش برد و به نزدیک ترین بیمارستانی که بود رسوند داخل اتاق عمل برونش بعد از چند ساعت دکتر خارج شد...
کوک:...چ..چی شد؟
دکتر:متاسفیم....هر دو رو از دست دادیم
کوک:هر د...دو؟
دکتر:هم مادر....هم بچه تسلیت
راوی:پسمنظورش از گوگولی این بود؟
پسر افسوس خورد افسوس خورد چرا ولش کرد به خونی که به دستش آلوده شده بود نگاه کرد...یعنی بچش بود؟ البته
وقتی انقدر دوسش داشت و براش مرد
واقعا این کار و هم کرد ....بچه ای که قرار بود ازش باشه مرد توی شکم مادرش....
×چندماه بعد
_به منبع خاکی که جلوم به عنوان ات و بچم بود نگاه کردم دست گل رو روش گذاشتم و نشستن کنارش قدرشو شستم و سرمو روش گذاشتم
کوک:دختر بابا چطوری؟میدونم ازم متنفرید ولی آدم احمق،احمق میمونه خوشگلم:)
ات هنوزم رنگ مشکی دوست داری؟ برات شکلات گرفتم گفتم یه وقت دلت بخواد...
دارم میام پیشت عشقم
و بنگ:)
تمام شد
(آهنگ اسلاید بعد رو گوش کنید:)
"دل از شیشه هم ظریف تره اگه از دستت افتاد دیگه خورد شده و جمع کردنش راحت نیس....
ولی اگه پودر بشه دیگه عمرا درست بشه
سعی کنید دل همو بدست بیارید
نابود نکنید....که دنیا خراب کار زیاد داره:)
هم خوشگله،هم هرزه اس،هم عشوه گره
من هیچی نداشتم،بجز یه قلب سالم که توسط تو نابود شد...تا حالا عاشقی رو دیدی اینجوری نابود بشه؟
کوک:.....
ات:خب ندیدی دیگه
کوک:چرا....۹۹ بار؟ انقدر دقیق؟
ات:اوهوم انقدر دقیق....ولی جئون
اگه ولت کرد
اگه بهت خیانت کرد
اگه دعوات کرد
برگرد پیشم خودم دلداری میدم البته اکه بودم
من احمق...بازم هستم ...تا تهش هستم
و الان....من و گوگولی...میشه بار ۱۰۰ ام
عاشق بودم نابود کردی:) خدافظ
و خودمو پرت کردم....
راوی: دختر اگه بکشنه ترمیمش با خداست
دختر شجاع بود،قوی بود،اقتدار داشت اما در برابر عشق هیچی نبود...
خودشو پرت کرد بلکه راحت شه و توی آب فرو رفت...
پسر بدون درنگی از پل پرید .... به بدبختی دختر و پیدا کرد سمت ماشینش برد و به نزدیک ترین بیمارستانی که بود رسوند داخل اتاق عمل برونش بعد از چند ساعت دکتر خارج شد...
کوک:...چ..چی شد؟
دکتر:متاسفیم....هر دو رو از دست دادیم
کوک:هر د...دو؟
دکتر:هم مادر....هم بچه تسلیت
راوی:پسمنظورش از گوگولی این بود؟
پسر افسوس خورد افسوس خورد چرا ولش کرد به خونی که به دستش آلوده شده بود نگاه کرد...یعنی بچش بود؟ البته
وقتی انقدر دوسش داشت و براش مرد
واقعا این کار و هم کرد ....بچه ای که قرار بود ازش باشه مرد توی شکم مادرش....
×چندماه بعد
_به منبع خاکی که جلوم به عنوان ات و بچم بود نگاه کردم دست گل رو روش گذاشتم و نشستن کنارش قدرشو شستم و سرمو روش گذاشتم
کوک:دختر بابا چطوری؟میدونم ازم متنفرید ولی آدم احمق،احمق میمونه خوشگلم:)
ات هنوزم رنگ مشکی دوست داری؟ برات شکلات گرفتم گفتم یه وقت دلت بخواد...
دارم میام پیشت عشقم
و بنگ:)
تمام شد
(آهنگ اسلاید بعد رو گوش کنید:)
"دل از شیشه هم ظریف تره اگه از دستت افتاد دیگه خورد شده و جمع کردنش راحت نیس....
ولی اگه پودر بشه دیگه عمرا درست بشه
سعی کنید دل همو بدست بیارید
نابود نکنید....که دنیا خراب کار زیاد داره:)
۶۹.۲k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.