ولی توع با بقیشون فرق داریع♡ part 2
ویو ا.ت : صب کع بیدار شدم ب ساعت نگا کردم .. ساعت 7:00 رو نشون میداد لپتاپم رو برداشتم و شرو کردم ب دیدن آگهی های کار .. از کار قبلیم اخراج شدم و راستش هزینه های خونع زیاد شدع بود و من و میا از پسش بر نمیومدیم و باید یه کار دیگع پیدا میکردم ..
وای نع ○~○ این دروغه
پراممممم
شرکت بینهایت ب یه کارمند نیاز دارععععع ♤_♤
این بهترین فرصتع
زنگ زدم ب اون شماره ای کع ت اگهی بود
با زنع صبت کردم و گف کع ساعت 9:00 برم شرکت ..
ساعت 7:56 بود .. من تا ساعت 9:00 وقت داشتم .. پسس سرمو با گوشی گرم کردم و هواسم کلا پرت شدد
یهو ب زندگی برگشتم '-' کع دیدم ساعت 8:32 دقیقسس ○_○ شتتتتتت .. سری یه چی پوشیدم و با تاکسی ب سمت شرکت رفتم
پولش رو حساب کردم و تا رسیدم با بدو بدو ب سمت در شرکت رفتم کععععع ....
ویو ته : از خاب کع پاشدم ساعت 7:43 دقیقه بود .. من با مدیر برنامم راجب آهنگ جدیدم ت شرکت قرار داشتم اونم ساعت 8:00 .. لباسام رو کع پوشیدم سوار ماشینم شدم و ب سمت شرکت رفتم ..
بعد 40 دقیقه بلاخره مدیر برنامم ولم کردد
خسته شدع بودم
پس سری خاستم برم
از اتاقش بیرون اومدم و ب سمت در شرکت رفتم
کع یهو .......
شرتا
لایک : 8
کام : 9
وای نع ○~○ این دروغه
پراممممم
شرکت بینهایت ب یه کارمند نیاز دارععععع ♤_♤
این بهترین فرصتع
زنگ زدم ب اون شماره ای کع ت اگهی بود
با زنع صبت کردم و گف کع ساعت 9:00 برم شرکت ..
ساعت 7:56 بود .. من تا ساعت 9:00 وقت داشتم .. پسس سرمو با گوشی گرم کردم و هواسم کلا پرت شدد
یهو ب زندگی برگشتم '-' کع دیدم ساعت 8:32 دقیقسس ○_○ شتتتتتت .. سری یه چی پوشیدم و با تاکسی ب سمت شرکت رفتم
پولش رو حساب کردم و تا رسیدم با بدو بدو ب سمت در شرکت رفتم کععععع ....
ویو ته : از خاب کع پاشدم ساعت 7:43 دقیقه بود .. من با مدیر برنامم راجب آهنگ جدیدم ت شرکت قرار داشتم اونم ساعت 8:00 .. لباسام رو کع پوشیدم سوار ماشینم شدم و ب سمت شرکت رفتم ..
بعد 40 دقیقه بلاخره مدیر برنامم ولم کردد
خسته شدع بودم
پس سری خاستم برم
از اتاقش بیرون اومدم و ب سمت در شرکت رفتم
کع یهو .......
شرتا
لایک : 8
کام : 9
۵.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.