من و تو پارت ۱۰
من و تو پارت ۱۰
همگی گفتیم البته الیسا نوشت چشم
وقتی رسیدیم معلم با ها مون خدافظی کرد
در زدم و ایزابلا اومد و گفت اه سلام ایسو نگرانت بودم چه اتفاقی افتاد
منم خیلی حالم بد شد با گریه پرید روش و گفتم
ایزابلا دوباره دوباره اتفاق افتاد
ایزابلا باشه ایسو آروم باش
کوثرباشه
ایزابلا اینها کی هستند
کوثر دوستام که ازم محافظت کردن
ایزابلا :یعنی میگی که ت و ا ن ا ی ی تو دیدن
کوثر ایزابلا لطفا آروم باش اونها هم موهبت دارند
چویا درست میگه من ناکاهارا چویا هستم من توانایی جاذبه رو دارم
الیسا نوشت من الیسا اوسومی هستم از دیدنتون خیلی خوشحالم من هم توانایی گل و گیاه رو دارم
ایزابلا گفت منم همینطور من توانایی فراموشی رو دارم
کوثر میشه بریم تو
باشه بیاید
نشستیم و همچی رو گفتیم و ایزابلا گفت
اوه چه ماجرایی داشتین امروز خوب بیاید یکم برقصید
چویا چی
ایزابلا خوب کوثر دازای قرار بیاد
کوثر امم امروز دیدمش اما چرا به اون
ایزابلا مادرتون گفت
کوثر اه باشه
درینگ
چویا باز کرد و تا دید دازای رو دید زد
داژای هوی چرا اینکارو کردی
چویا ببخشید فک کردم تو
دازای آها باشه اشکالی نداره من باید عذر خواهی کنم
ایزابلا خوب قرعه کشی میکنیم که کی با کی برقصه
دازای ایزابلا من خودمو معرفی نکردم
ایزابلا اه باشه معرفی کن و موهبتت رو بگو چون همه موهبت دارن
دازای من دازای اسامو هستم توانایی من خنثی کردن موهبت هست
الیسا نوشت من الیسا اوسومی هستم و از دیدنتون خوشحال هستم و موهبت من گل و گیاه هست
چویا گفت من ناکاهارا چویا هستم و موهبت من جاذبه هست
ایزابلا خوب الیسا با دازای میرقصه
و کوثر با چویا
همگی سرخ شدیم که دیدم دازای الیسا رو گرفت و میرقصیدن
چویا داشت نزدیک میشد که
شرمنده که دیر و چرت گذاشتم
همگی گفتیم البته الیسا نوشت چشم
وقتی رسیدیم معلم با ها مون خدافظی کرد
در زدم و ایزابلا اومد و گفت اه سلام ایسو نگرانت بودم چه اتفاقی افتاد
منم خیلی حالم بد شد با گریه پرید روش و گفتم
ایزابلا دوباره دوباره اتفاق افتاد
ایزابلا باشه ایسو آروم باش
کوثرباشه
ایزابلا اینها کی هستند
کوثر دوستام که ازم محافظت کردن
ایزابلا :یعنی میگی که ت و ا ن ا ی ی تو دیدن
کوثر ایزابلا لطفا آروم باش اونها هم موهبت دارند
چویا درست میگه من ناکاهارا چویا هستم من توانایی جاذبه رو دارم
الیسا نوشت من الیسا اوسومی هستم از دیدنتون خیلی خوشحالم من هم توانایی گل و گیاه رو دارم
ایزابلا گفت منم همینطور من توانایی فراموشی رو دارم
کوثر میشه بریم تو
باشه بیاید
نشستیم و همچی رو گفتیم و ایزابلا گفت
اوه چه ماجرایی داشتین امروز خوب بیاید یکم برقصید
چویا چی
ایزابلا خوب کوثر دازای قرار بیاد
کوثر امم امروز دیدمش اما چرا به اون
ایزابلا مادرتون گفت
کوثر اه باشه
درینگ
چویا باز کرد و تا دید دازای رو دید زد
داژای هوی چرا اینکارو کردی
چویا ببخشید فک کردم تو
دازای آها باشه اشکالی نداره من باید عذر خواهی کنم
ایزابلا خوب قرعه کشی میکنیم که کی با کی برقصه
دازای ایزابلا من خودمو معرفی نکردم
ایزابلا اه باشه معرفی کن و موهبتت رو بگو چون همه موهبت دارن
دازای من دازای اسامو هستم توانایی من خنثی کردن موهبت هست
الیسا نوشت من الیسا اوسومی هستم و از دیدنتون خوشحال هستم و موهبت من گل و گیاه هست
چویا گفت من ناکاهارا چویا هستم و موهبت من جاذبه هست
ایزابلا خوب الیسا با دازای میرقصه
و کوثر با چویا
همگی سرخ شدیم که دیدم دازای الیسا رو گرفت و میرقصیدن
چویا داشت نزدیک میشد که
شرمنده که دیر و چرت گذاشتم
۴.۵k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.