منو ببخش عشقم
#منو ببخش_عشقم
PART 4
ات:شب تو اتاق خوابیده بودم که
یه دفعه صدای درو شنیدم. خیلی
ترسیدم.اولش فکر کردم نامجونه
چون گفته بود خواستی میام
پیشت.ولی نه فهمیدم تهیونگ
بیدار نشد،اگه نامجون بود اون
میدونستو بیدار بود. اومدم
بیرون چیزی نبود بعد یه دفعه
یکی از پشت زدم. جیغ کشیدم
بعد تهیونگ اومدو با شیشه
الکلی که صبح خورده بود
کوبید تو سرش. چند نفر دیگه
اومدن و با تهیونگ درگیر شدن
من ترسیده بودم. یه دفعه یکیشون
چاقورو کرد تو پهلو تهیونگ و فرار
کردن. تهیونگ افتاد گوشه در اتاقم.
+(جیغ)
_زنگ بزن آمبولانس(با درد)
وبیهوش شد
+وای الان من چیکار کنم
+الو...الو،اورژانس
٫بله بفرمایید
+یه وضعیت اضطراریه
٫ لطفاً آدرس
+بببله سئول خیابان....کوچه...
٫همین الان یه ماشین میفرستیم
+خیلی ممنون
ات: آمبولانس که رسید دو نفر
اومدن و تهیونگ رو بردن تو
ماشین آمبولانس و چند تا
دستگاه بهش وصل کردن
+منم میتونم باهاتون بیام
میخوام پیشش باشم
٫بله حتماً بفرمایید
ات:رسیدیم بیمارستان تهیونگو
بردن اتاق عمل و بعد از یکی
دو ساعت آوردن بیرون
+آقای دکتر حالش چطوره
٫ما تمام امکانات لازم رو انجام
دادیم.حالشون خوبه.به موقع
زنگ زدین.چطور شد که این
اتفاق برای آقای تهیونگ افتاد؟
پس بقیه اعضا کجان؟
+من تازه اومدم اینجا بقیه
رو نمیشناسم.منو برد خونه
خودش شب که خوابیده بودیم
یه دفعه چند نفر ریختن تو خونه
٫ما با بقیه اعضا تماس میگیرم و
میخوایم بیان اینجا
+ممنون
ادامه دارد.....
PART 4
ات:شب تو اتاق خوابیده بودم که
یه دفعه صدای درو شنیدم. خیلی
ترسیدم.اولش فکر کردم نامجونه
چون گفته بود خواستی میام
پیشت.ولی نه فهمیدم تهیونگ
بیدار نشد،اگه نامجون بود اون
میدونستو بیدار بود. اومدم
بیرون چیزی نبود بعد یه دفعه
یکی از پشت زدم. جیغ کشیدم
بعد تهیونگ اومدو با شیشه
الکلی که صبح خورده بود
کوبید تو سرش. چند نفر دیگه
اومدن و با تهیونگ درگیر شدن
من ترسیده بودم. یه دفعه یکیشون
چاقورو کرد تو پهلو تهیونگ و فرار
کردن. تهیونگ افتاد گوشه در اتاقم.
+(جیغ)
_زنگ بزن آمبولانس(با درد)
وبیهوش شد
+وای الان من چیکار کنم
+الو...الو،اورژانس
٫بله بفرمایید
+یه وضعیت اضطراریه
٫ لطفاً آدرس
+بببله سئول خیابان....کوچه...
٫همین الان یه ماشین میفرستیم
+خیلی ممنون
ات: آمبولانس که رسید دو نفر
اومدن و تهیونگ رو بردن تو
ماشین آمبولانس و چند تا
دستگاه بهش وصل کردن
+منم میتونم باهاتون بیام
میخوام پیشش باشم
٫بله حتماً بفرمایید
ات:رسیدیم بیمارستان تهیونگو
بردن اتاق عمل و بعد از یکی
دو ساعت آوردن بیرون
+آقای دکتر حالش چطوره
٫ما تمام امکانات لازم رو انجام
دادیم.حالشون خوبه.به موقع
زنگ زدین.چطور شد که این
اتفاق برای آقای تهیونگ افتاد؟
پس بقیه اعضا کجان؟
+من تازه اومدم اینجا بقیه
رو نمیشناسم.منو برد خونه
خودش شب که خوابیده بودیم
یه دفعه چند نفر ریختن تو خونه
٫ما با بقیه اعضا تماس میگیرم و
میخوایم بیان اینجا
+ممنون
ادامه دارد.....
۱۶۰
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.