دوباره چشمِ سیاهِ تو خیره سر شده است
دوباره چشمِ سیاهِ تو خیره سر شده است
و این برای من امروز دردسر شده است
در آتشی که تو افروختی میانِ دلم
تمامِ زندگی ام باز شعله ور شده است
از آن زمان که تو مضمونِ شعرِ من شده ای
غزل نوشتنم انگار ساده تر شده است
حواسپرتِ تو هستم... ببخش... این حالت
همیشه بوده و چندی است بیشتر شده است
و این برای من امروز دردسر شده است
در آتشی که تو افروختی میانِ دلم
تمامِ زندگی ام باز شعله ور شده است
از آن زمان که تو مضمونِ شعرِ من شده ای
غزل نوشتنم انگار ساده تر شده است
حواسپرتِ تو هستم... ببخش... این حالت
همیشه بوده و چندی است بیشتر شده است
۲۴۵
۰۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.