𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝¹⁸
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
چهارده می سال ۱۲۵۰ میلادی ...
جشن ازدواج ولیعهد با دختر وزیر اعظم ...
هفته پیش پس از جشن طالع بینی هایون به قصر منتقل شد تا آموزشهای لازم را ببیند ...
ندیمه ای به اقامت گاه هایون رفت و کمکش کرد تا آماده شود ...
(هایون ویو )
ان ندیمه ای که برای همراهی ام امده خیلی مشکوک بود ...
وقتی از اقامتگاهم خارج شدم سویا کالسکه را به حرکت در آورد ...
سویا خواهر لیا بود و هردوشان در مسابقه انتخاب همسر آینده ولیعهد با من سخت رقابت کردند اما این دختر انگار علاقه ای به این مسابقه نداشت او بسیار شیرین و با نمک بود ...با اینکه یکم قدش کوتاه بود اما همه در شمشیرزنی تشویقش میکردند ...!
وقتی داشتیم حرکت میکردیم ندیمه ی همراهم خنجری را در آورد ...
جیغ بلندی زدم ...
ندیمه خنجر را بالا آورد که سویا وارد کالسکه شد و او را از من دور کرد ...
ندیمه با عجله بیرون رفت و سویا همراهش ...
راوی
ندیمه همینجور که داشت پشت سرش را نگاه میکرد به جسمی برخورد ...
سویا ایستاد و با دستپاچگی گفت :جناب پـــــارـــــک لطفا جلوی اون دختر رو بگیرین ...
جیمین مچ دست ندیمه را گرفت و فشرد ، سویابا عجله ونفس زنان پیش جیمین رفت و گفت :این زن قصد جان بانو کیم رو کرده بود ...
#Im_Monster
#Park_Jiyoon
𝙿𝚊𝚛𝚝¹⁸
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
چهارده می سال ۱۲۵۰ میلادی ...
جشن ازدواج ولیعهد با دختر وزیر اعظم ...
هفته پیش پس از جشن طالع بینی هایون به قصر منتقل شد تا آموزشهای لازم را ببیند ...
ندیمه ای به اقامت گاه هایون رفت و کمکش کرد تا آماده شود ...
(هایون ویو )
ان ندیمه ای که برای همراهی ام امده خیلی مشکوک بود ...
وقتی از اقامتگاهم خارج شدم سویا کالسکه را به حرکت در آورد ...
سویا خواهر لیا بود و هردوشان در مسابقه انتخاب همسر آینده ولیعهد با من سخت رقابت کردند اما این دختر انگار علاقه ای به این مسابقه نداشت او بسیار شیرین و با نمک بود ...با اینکه یکم قدش کوتاه بود اما همه در شمشیرزنی تشویقش میکردند ...!
وقتی داشتیم حرکت میکردیم ندیمه ی همراهم خنجری را در آورد ...
جیغ بلندی زدم ...
ندیمه خنجر را بالا آورد که سویا وارد کالسکه شد و او را از من دور کرد ...
ندیمه با عجله بیرون رفت و سویا همراهش ...
راوی
ندیمه همینجور که داشت پشت سرش را نگاه میکرد به جسمی برخورد ...
سویا ایستاد و با دستپاچگی گفت :جناب پـــــارـــــک لطفا جلوی اون دختر رو بگیرین ...
جیمین مچ دست ندیمه را گرفت و فشرد ، سویابا عجله ونفس زنان پیش جیمین رفت و گفت :این زن قصد جان بانو کیم رو کرده بود ...
#Im_Monster
#Park_Jiyoon
۲.۵k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.