«عشق نافرجام من»

«پارت ۲۴»



(بعد مدرسه)
یونا:من نمیخوام بیاممممممم
جیسون:باید بیاییییی
یونا: نمیخوام مگه زوره.
جیسو:نادون گروهیه با گروهی
یونا:چیکار کنم هاااا.
جیسو:کم حرف بزن، بیا بریم
+:جیسو، یونا رو کشون کشون به سمت کتابخونه برد.
جیسو:امروز مواظب حرفات باش
یونا:چی؟؟
جیسو:کم به اون پسره گیر بده و بش تیکه بنداز.
یونا:اههههه ولی باشه.
جیسو: بیا بریم.

جیسو:نفسم توعم اومدی
یونا:باز اینا شروع کردن اه اه اه
جیسو:تهیونگ خیلی ممنونم که جیمینم با خودت آوردی.
تهیونگ:خواهش میکنم.
یونا:و باز هم خودشیرینی
تهیونگ:و باز هم وحشی شدن
یونا:دوس داری جوون مرگ شی؟؟؟
جیسو:بسه بسه اومدین کار کنین نه اینکه مث مدرسه بهم بپرین.
جیمین:شما دوتا زیادی دعوا نمیکنین؟؟؟
یونا:اول اون شروع کرد
تهیونگ:دروغ میگه اول اون بود که اون کارو با من کرد.
جیسو:بسههههههه بیاین بشینین
+:بالاخره در عرض دوساعت تونستن بدون تیکه باهم برخورد کنن.
جیسو:یونا بیا بریم
جیمین:خدافظ عشقمممممم
تهیونگ بیا ما هم بریم
تهیونگ:باش