سایه سیاه (F2) pt⁸
جیمین ؛ رفتم بالا که به دایانا سر بزنم در و باز کردم هنوزم خواب بود رفتم کنارش نشستم داشتم به حرفای مامان بابا فکر میکردم وقتشه براش جبران کنم درسته همینکارو میکنم اروم دستمو گذاشتم روی سرش و صداش کردم
جیمین : دایانا .... دایانا ... بیدار شو عزیزم
دایانا : چیشده ؟ ..... جیمین
جیمین : جانم .... حالت خوبه ؟ سر دردت بهتر شد ؟
دایانا : اره خوبم الان بلند میشم
دایانا ؛ از جام بلند شدم و دیدم رو تخت نشسته خوشحال بود حدس زدم پدر و مادرشو دیده
دایانا : بلاخره دیدیشون ؟
جیمین : اره دیدمشون ، الانم اونا میخوان تورو ببینن میتونی بری پایین ؟
دایانا : اره فک کنم بتونم برم
جیمین : چشده عزیزم؟ چرا اینقدر حالت بده ؟ حس میکنم هنوز نگرانی ؟
دایانا : نه چیزی نیس فقط یکم ضعیف شدن باید ورزش کردنو شروع کنم
با دستاش صورتم قاب گرفت و گفت
جیمین : نگران هیچی نباش ، قول میدم مراقبت باشم کنارت میمونم همیشه
دایانا : خوبم نگرانم نباش ، کنار تو حالم خوبه
خب اینم یه پارت خوشگل دیگه ❤️😍
چون شرط قبلیو زود رسوندین یه پارت بدون شرط گذاشتم این یکیم میزارم تا فردا برسونین 😉😉
شرط : 30Like
جیمین : دایانا .... دایانا ... بیدار شو عزیزم
دایانا : چیشده ؟ ..... جیمین
جیمین : جانم .... حالت خوبه ؟ سر دردت بهتر شد ؟
دایانا : اره خوبم الان بلند میشم
دایانا ؛ از جام بلند شدم و دیدم رو تخت نشسته خوشحال بود حدس زدم پدر و مادرشو دیده
دایانا : بلاخره دیدیشون ؟
جیمین : اره دیدمشون ، الانم اونا میخوان تورو ببینن میتونی بری پایین ؟
دایانا : اره فک کنم بتونم برم
جیمین : چشده عزیزم؟ چرا اینقدر حالت بده ؟ حس میکنم هنوز نگرانی ؟
دایانا : نه چیزی نیس فقط یکم ضعیف شدن باید ورزش کردنو شروع کنم
با دستاش صورتم قاب گرفت و گفت
جیمین : نگران هیچی نباش ، قول میدم مراقبت باشم کنارت میمونم همیشه
دایانا : خوبم نگرانم نباش ، کنار تو حالم خوبه
خب اینم یه پارت خوشگل دیگه ❤️😍
چون شرط قبلیو زود رسوندین یه پارت بدون شرط گذاشتم این یکیم میزارم تا فردا برسونین 😉😉
شرط : 30Like
۶۰.۰k
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.