تک پارتی چانگبین:)
وقتی بهت خیانت می کنه و تو.. 🩷
وارد بار شد و نفسی عمیق کشید که بوی الکل و سیگار رو حس کرد. کتش رو در آورد و به سمت میز بارمن رفت و درخواست ویسکی کرد. بارمن هم لبخندی زد و رفت تا سفارشش رو آماده کنه. بارمن نگاهی به چانگبین انداخت و گفت: آیا اتاق می خواید؟
چانگبین گفت: اوه. نه ممنون. من اون آدم ها نیستم.
بارمن گفت: اما فک کنم ادم های اینجا از تو خیلی خوششون اومده.
چانگبین با بی میلی گفت: من فقط منتظر یه دوستم.
همون هنگام دوستش دستی روی شونه ی چانگبین کشید و باهاش سلام و علیک کرد.
دوست چانگبین هم ویسکی سفارش داد و کنار چانگبین نشست.
در حال صحبت با همدیگر بودن که تو با مستی تموم روی صندلی کنارشون نشستی و شرابی درخواست کردی. چانگبین در لحظه اول نفهمید که تو همون دوست دختر سابقش هستی. بعد از چند دقیقه دوستش گفت : هی حواست کجاست؟
چانگبین گفت: اون دختره کنارمون کیه؟
دوستش پوزخندی زد و گفت : ا/ت رو میگی؟
با شنیدن اسمش اخمی کرد و گفت:تو از کجا می شناسیش؟
رفیقش پوزخندی زد و گفت : اوه داداش! همه می شناسنش. اون همیشه توی بار های مختلفه. دیگه همه بارمن ها این منطقه می شناسنش.
چانگبین شوکه شد از چیز هایی که شنیده بود. این همون دوست دختر سابقش بود. همونی که لب به الکل نمی زد؟ همونی که از تتو متنفر بود؟
چانگبین پوزخندی زد و به سمتت قدم برداشت که دوستش با تعجب بهش نگاه کرد. چانگبین دستی روی شونت کشید که با خماری بهش نگاه کردی و گفتی: تو کی هستی؟
چانگبین گفت:شاید یه دوست؟
گفتی: تو منو یاد دوست پسر سابقم می اندازی بیا بیشتر با هم آشنا بشیم.
چانگبین پوزخندی زد و گفت: می خوای با من آشنا بشی؟
گفتی : آره آدم بدی به نظر نمیای
چانگبین پوزخندی زد و به بارمن گفت: برای خانم لطفا آبجو بیارید.
و به چشم های سیاه درخشانت نگاه کرد. چشم هایی که خیلی وقت بود ندیده بود.
وارد بار شد و نفسی عمیق کشید که بوی الکل و سیگار رو حس کرد. کتش رو در آورد و به سمت میز بارمن رفت و درخواست ویسکی کرد. بارمن هم لبخندی زد و رفت تا سفارشش رو آماده کنه. بارمن نگاهی به چانگبین انداخت و گفت: آیا اتاق می خواید؟
چانگبین گفت: اوه. نه ممنون. من اون آدم ها نیستم.
بارمن گفت: اما فک کنم ادم های اینجا از تو خیلی خوششون اومده.
چانگبین با بی میلی گفت: من فقط منتظر یه دوستم.
همون هنگام دوستش دستی روی شونه ی چانگبین کشید و باهاش سلام و علیک کرد.
دوست چانگبین هم ویسکی سفارش داد و کنار چانگبین نشست.
در حال صحبت با همدیگر بودن که تو با مستی تموم روی صندلی کنارشون نشستی و شرابی درخواست کردی. چانگبین در لحظه اول نفهمید که تو همون دوست دختر سابقش هستی. بعد از چند دقیقه دوستش گفت : هی حواست کجاست؟
چانگبین گفت: اون دختره کنارمون کیه؟
دوستش پوزخندی زد و گفت : ا/ت رو میگی؟
با شنیدن اسمش اخمی کرد و گفت:تو از کجا می شناسیش؟
رفیقش پوزخندی زد و گفت : اوه داداش! همه می شناسنش. اون همیشه توی بار های مختلفه. دیگه همه بارمن ها این منطقه می شناسنش.
چانگبین شوکه شد از چیز هایی که شنیده بود. این همون دوست دختر سابقش بود. همونی که لب به الکل نمی زد؟ همونی که از تتو متنفر بود؟
چانگبین پوزخندی زد و به سمتت قدم برداشت که دوستش با تعجب بهش نگاه کرد. چانگبین دستی روی شونت کشید که با خماری بهش نگاه کردی و گفتی: تو کی هستی؟
چانگبین گفت:شاید یه دوست؟
گفتی: تو منو یاد دوست پسر سابقم می اندازی بیا بیشتر با هم آشنا بشیم.
چانگبین پوزخندی زد و گفت: می خوای با من آشنا بشی؟
گفتی : آره آدم بدی به نظر نمیای
چانگبین پوزخندی زد و به بارمن گفت: برای خانم لطفا آبجو بیارید.
و به چشم های سیاه درخشانت نگاه کرد. چشم هایی که خیلی وقت بود ندیده بود.
۹.۷k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.