عشق تما نشدنى (پارت سه)
پارت سه
&ا.ت دارى چه غلطى مى كنى؟
تهيونگ سر پسرا داد كشيد و همشون رفتن و منو سريع برد توى ماشين داشت سرم داد مى كشيد و مى گفت
&داشتى چه غلطى مى كردى بخاطر اين كارت تنبيه ميشى
*اونا يك دفعه اومدن سمتم
&خب بهشون مى گفتى برن
*اصلا به اونجاها نرسيد
&تنبيهت مى كنم
*تو كيه منى كه منو تنبيه كنى؟
&شوهرت
*نه كى گفته؟
&مامان و باباى جفتمون
*هعييييى
از ديد ا.ت
وقتى گفت تنبيهت مى كنم ترسيدم يعنى مى خواد بزنه منو؟خدا به خير بگذرونه
از ديد تهيونگ
من عاشق ا.ت هستم و دلم نمى خواد بزنمش ولى مجبورم تا ادم بشه و سمت پسرا نره
رسيديم دم دره عمارت تهيونگ وقتى از ماشين پياده شدم با عصبانيت اومد سمتم و دستم و گرفت و برد توى اتاق مشترك زن و شوهر كه خودش مى گفت اين اتاق قراره براى جفتمون شه
من انداخت روى تخت و با طناب زد به پاهام تمام پام درد مى كنه انقدر كه محكم زد بعدش كه زد اومد خوابيد روى تخت كنار من
&ا.ت دارى چه غلطى مى كنى؟
تهيونگ سر پسرا داد كشيد و همشون رفتن و منو سريع برد توى ماشين داشت سرم داد مى كشيد و مى گفت
&داشتى چه غلطى مى كردى بخاطر اين كارت تنبيه ميشى
*اونا يك دفعه اومدن سمتم
&خب بهشون مى گفتى برن
*اصلا به اونجاها نرسيد
&تنبيهت مى كنم
*تو كيه منى كه منو تنبيه كنى؟
&شوهرت
*نه كى گفته؟
&مامان و باباى جفتمون
*هعييييى
از ديد ا.ت
وقتى گفت تنبيهت مى كنم ترسيدم يعنى مى خواد بزنه منو؟خدا به خير بگذرونه
از ديد تهيونگ
من عاشق ا.ت هستم و دلم نمى خواد بزنمش ولى مجبورم تا ادم بشه و سمت پسرا نره
رسيديم دم دره عمارت تهيونگ وقتى از ماشين پياده شدم با عصبانيت اومد سمتم و دستم و گرفت و برد توى اتاق مشترك زن و شوهر كه خودش مى گفت اين اتاق قراره براى جفتمون شه
من انداخت روى تخت و با طناب زد به پاهام تمام پام درد مى كنه انقدر كه محكم زد بعدش كه زد اومد خوابيد روى تخت كنار من
۵.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.