نمیتونم فراموشت کنم p22
نمیتونم فراموشت کنم p22
*لدورا ویو*
رفیتم لب ساحل کفشامونو در اوردیم
و رفتیم تو اب
خورشید داشت غروب میکرد
هوا زیادی قشنگ شده بود
میخواستم به دایون بگم که از جیمین خوشم میاد
ولی هنوز مطمئن نیستم
یعنی اونم دوسم داره؟
*دایون ویو*
*8:25*
بعد اینکه کلی خوش گذروندیم
داشتیم میرفتیم خونه هوا سرد شده بود
و ماهم خیس بودیم
بعد پنج مین رسیدیم
همه رفتیم تو اتاقامون تا لباسامونو عوض کنیم
رفتم تو اتاقم یه دوش 10مینی گرفتم
و اومدم بیرون لباس راحتی پوشیدم
و موهامو خشک کردم و با کلیپس زدم بالا
روتین پوستیم انجام دادم
و رفتم تو اشپزخونه که اب بخورم
جیهوپ هم تو اشپز خونه بود
جیهوپ:اااا..دایون میخواستم یه چیزی بگم
دایون:چیشده بگو
جیهوپ:خب جی
لدورا:دایون یدقه بیا کارت دارم
دایون:جیهوپ الان میام
رفتم تو اتاق لدورا
دایون:چیه؟
لدورا:دایوننننن چیکار کنم
دایون:چته
لدورا:فکر کنم از جیمین خوشم میاد
هروقت نزدیکم میشه یه حسی بهم دست میده
دایون:خب تو بهش دست نده(جر خوردن از خنده)
لدورا:زهره مار
دایون:اوکی..خب الان چیکار کنم
لدورا:من چمیدونم فقط خواستم بهت بگم
دایون:باشه من برم جیهوپ کارم داشت
لدورا:اوکییی
.....
رفتم پیش جیهوپ نشسته بود جلو تلویزیون
دایون:خب چیکارم داشتی
جیهوپ:ها؟..اها میگم که چیزه
دایون:چیزه
جیهوپ:چیزه
دایون:چی چیزه بگو دیگه
جیهوپ:جیمین از لدورا خوشش میاد(تند تند میگه)
دایون:....
دایون:وایییییـ چقد باحال
جیهوپ:چیش باحاله دقیقا
دایون:لدورا هم از جیمین خوشش میاد
تهیونگ:کی از کی خوشش میاد
جیهوپ و لدورا:هیچکی
تهیونگ:باشه نگین ولی من که بلخره میفهمم
جیهوپ:همینو کم داشتیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خماریی
شاید شب یه پارت دیگه گذاشتم
اسلاید دو لباس دایون
*لدورا ویو*
رفیتم لب ساحل کفشامونو در اوردیم
و رفتیم تو اب
خورشید داشت غروب میکرد
هوا زیادی قشنگ شده بود
میخواستم به دایون بگم که از جیمین خوشم میاد
ولی هنوز مطمئن نیستم
یعنی اونم دوسم داره؟
*دایون ویو*
*8:25*
بعد اینکه کلی خوش گذروندیم
داشتیم میرفتیم خونه هوا سرد شده بود
و ماهم خیس بودیم
بعد پنج مین رسیدیم
همه رفتیم تو اتاقامون تا لباسامونو عوض کنیم
رفتم تو اتاقم یه دوش 10مینی گرفتم
و اومدم بیرون لباس راحتی پوشیدم
و موهامو خشک کردم و با کلیپس زدم بالا
روتین پوستیم انجام دادم
و رفتم تو اشپزخونه که اب بخورم
جیهوپ هم تو اشپز خونه بود
جیهوپ:اااا..دایون میخواستم یه چیزی بگم
دایون:چیشده بگو
جیهوپ:خب جی
لدورا:دایون یدقه بیا کارت دارم
دایون:جیهوپ الان میام
رفتم تو اتاق لدورا
دایون:چیه؟
لدورا:دایوننننن چیکار کنم
دایون:چته
لدورا:فکر کنم از جیمین خوشم میاد
هروقت نزدیکم میشه یه حسی بهم دست میده
دایون:خب تو بهش دست نده(جر خوردن از خنده)
لدورا:زهره مار
دایون:اوکی..خب الان چیکار کنم
لدورا:من چمیدونم فقط خواستم بهت بگم
دایون:باشه من برم جیهوپ کارم داشت
لدورا:اوکییی
.....
رفتم پیش جیهوپ نشسته بود جلو تلویزیون
دایون:خب چیکارم داشتی
جیهوپ:ها؟..اها میگم که چیزه
دایون:چیزه
جیهوپ:چیزه
دایون:چی چیزه بگو دیگه
جیهوپ:جیمین از لدورا خوشش میاد(تند تند میگه)
دایون:....
دایون:وایییییـ چقد باحال
جیهوپ:چیش باحاله دقیقا
دایون:لدورا هم از جیمین خوشش میاد
تهیونگ:کی از کی خوشش میاد
جیهوپ و لدورا:هیچکی
تهیونگ:باشه نگین ولی من که بلخره میفهمم
جیهوپ:همینو کم داشتیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خماریی
شاید شب یه پارت دیگه گذاشتم
اسلاید دو لباس دایون
۲.۱k
۰۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.