کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
part:⁵⁵
داشتیم حرف میزدیم که امیر اومد
_دیانا خانوم اقا امیرتون اومد
_بیشوررررر
پروانه درو که زد امیر ماشینشو اورد تو
امیر شاسی داشت
وقتی اومد تو چشام برق زد
ولی استرس شبو داشتم
از ماشین خارج شدو درو قفل کردو به پروانه سلام کردو اومد سمتم
وقتی اومد سمتم رو به روش ایستادمو و بغلم کردو دستشو انداخت دور کمرم
منم کم نیوردمو دستمو گذاشتم رو شونه هاش
_سلام کوچولوی من
_سلا..م..مم
چند دیقه تو چشای هم نگاه کردیم
_اقا امیر دیانا خانوم نمیخایید داخل بیاید شب هم وقت هست اقا امیر خانومتون فرار نمیکننا
_پروانه خودتو نجات بده بگیرمت پاره ایی
_ولش کوچولو ارزش نداشت حرفش
_عه اقاامیر
سه تایی زدیم زیر خندهو رفتیم داخل خونه
نشستیم ابمیوه و خوراکی خوردیمو از خاطره اا و سوتی هایی که دادیم گفتیم وهمش خنده ددر بودو بهم خندیدیم
انقدر حرف زدیم که نفهمیدیم کی ظهر شد
_با مزه ها پاشیدناهار سفارش بدیم
_پروانه اییی برای گنپیتزا سفارش بده
_منم هرچی کوچولو خورد میخورم
_عه من دیاناام نه کوچولو
_اصلامیگم خانومیم قراره خوشگل من بشی دیگه
_بل بل بل بل بل
_اینجا مجرد نشسته هاااا
_میخاست نشینه
پروانه ناهار سفارش دادو خوردیم و نشیتیم فیلم دیدیم
خیلی زود عصر شد
فیلم که تموم شد یهکششی به تنم دادم
بدنم خشک شده بود از بس یکجور نشستم
_حال دادا دمت گرم پری
_کنار ارسی جونت بودی تاحالا انقدر فیلم دیدی
_میشه حرفشو نزنی؟
امیر:روش غیرتی میشی؟
_نه دارم فراموشش میکنم دوست ندارم اسمش بیاد،غریبه بود،ولی اشنا:)(باگریه)
بعد از اینکه حرفم تموم شد رفتم تو اتاق و درو قفل کردمو نشستم یه دل سیر گریه کردم:)
............................................................
part:⁵⁵
داشتیم حرف میزدیم که امیر اومد
_دیانا خانوم اقا امیرتون اومد
_بیشوررررر
پروانه درو که زد امیر ماشینشو اورد تو
امیر شاسی داشت
وقتی اومد تو چشام برق زد
ولی استرس شبو داشتم
از ماشین خارج شدو درو قفل کردو به پروانه سلام کردو اومد سمتم
وقتی اومد سمتم رو به روش ایستادمو و بغلم کردو دستشو انداخت دور کمرم
منم کم نیوردمو دستمو گذاشتم رو شونه هاش
_سلام کوچولوی من
_سلا..م..مم
چند دیقه تو چشای هم نگاه کردیم
_اقا امیر دیانا خانوم نمیخایید داخل بیاید شب هم وقت هست اقا امیر خانومتون فرار نمیکننا
_پروانه خودتو نجات بده بگیرمت پاره ایی
_ولش کوچولو ارزش نداشت حرفش
_عه اقاامیر
سه تایی زدیم زیر خندهو رفتیم داخل خونه
نشستیم ابمیوه و خوراکی خوردیمو از خاطره اا و سوتی هایی که دادیم گفتیم وهمش خنده ددر بودو بهم خندیدیم
انقدر حرف زدیم که نفهمیدیم کی ظهر شد
_با مزه ها پاشیدناهار سفارش بدیم
_پروانه اییی برای گنپیتزا سفارش بده
_منم هرچی کوچولو خورد میخورم
_عه من دیاناام نه کوچولو
_اصلامیگم خانومیم قراره خوشگل من بشی دیگه
_بل بل بل بل بل
_اینجا مجرد نشسته هاااا
_میخاست نشینه
پروانه ناهار سفارش دادو خوردیم و نشیتیم فیلم دیدیم
خیلی زود عصر شد
فیلم که تموم شد یهکششی به تنم دادم
بدنم خشک شده بود از بس یکجور نشستم
_حال دادا دمت گرم پری
_کنار ارسی جونت بودی تاحالا انقدر فیلم دیدی
_میشه حرفشو نزنی؟
امیر:روش غیرتی میشی؟
_نه دارم فراموشش میکنم دوست ندارم اسمش بیاد،غریبه بود،ولی اشنا:)(باگریه)
بعد از اینکه حرفم تموم شد رفتم تو اتاق و درو قفل کردمو نشستم یه دل سیر گریه کردم:)
............................................................
۴.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.