سناریو
# سناریو
# ایتیز
# درخواستی
وقتی انقدر لبشون و محکم میبوسی که خون میاد ( ای بی ادب 😐😂 )
هونگ جونگ : حالا نوبت منه 😈 ( کرم از خودت بود اگه لبش و محکم بوس نمیکردی درد نمی کشیدی 😁😂 )
سان : تو ام از این کارا بلد بودی؟ 😐
ادمین : آره من این و میشناسم اندازه تمام دنیا منحرفه 🥲
ا / ت : زر نزن برو سناریو بنویس 😐
ادمین : اوکی 🥲
وویونگ : من بد تر از این سر تو میارم 😈 ( به اطلاع ثانوی میرسانم ا / ت به دست دوست پسرش قتل عام شده است 🥲 ساعت خاکسپاری معلوم نیس هر موقع دوست داشتید بیایید 🥲 )
سونگهوا : وحشی 😐 ( جرررر 😂 )
مینگی : هی نکن مگه تنت میخاره؟
یوسانگ : پر رو شدی 😐 ( پر رو بود پر رو تر شده 🥲😂 )
جونگهو : تو کی از این چیزا یاد گرفتی؟ 😐
یونهو : دلت اومد با من اینطوری کردی؟ 🥺
# ایتیز
# درخواستی
وقتی انقدر لبشون و محکم میبوسی که خون میاد ( ای بی ادب 😐😂 )
هونگ جونگ : حالا نوبت منه 😈 ( کرم از خودت بود اگه لبش و محکم بوس نمیکردی درد نمی کشیدی 😁😂 )
سان : تو ام از این کارا بلد بودی؟ 😐
ادمین : آره من این و میشناسم اندازه تمام دنیا منحرفه 🥲
ا / ت : زر نزن برو سناریو بنویس 😐
ادمین : اوکی 🥲
وویونگ : من بد تر از این سر تو میارم 😈 ( به اطلاع ثانوی میرسانم ا / ت به دست دوست پسرش قتل عام شده است 🥲 ساعت خاکسپاری معلوم نیس هر موقع دوست داشتید بیایید 🥲 )
سونگهوا : وحشی 😐 ( جرررر 😂 )
مینگی : هی نکن مگه تنت میخاره؟
یوسانگ : پر رو شدی 😐 ( پر رو بود پر رو تر شده 🥲😂 )
جونگهو : تو کی از این چیزا یاد گرفتی؟ 😐
یونهو : دلت اومد با من اینطوری کردی؟ 🥺
۱۰.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.