پرستش و ستایش برای توی مخلوق کافی نبود؛
پرستش و ستایش برای توی مخلوق کافی نبود؛
چه باید میکرد؟ او را میبوسید، میسوخت؛
در آغوشش فرو میرفت، شعلههایش زبانه میکشید؛ همخوابش میشد، به خاکستر مینشست.
گویا فرد بیمانندش همان بود، تمام کنندهٔ تدریجیِ جانش!
چه باید میکرد؟ او را میبوسید، میسوخت؛
در آغوشش فرو میرفت، شعلههایش زبانه میکشید؛ همخوابش میشد، به خاکستر مینشست.
گویا فرد بیمانندش همان بود، تمام کنندهٔ تدریجیِ جانش!
۴۲۲
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.