لب دريانشسته بودم پرنده عشق امدوگفت
لب دريانشسته بودم پرنده عشق امدوگفت
.براي دوستت نامه اي بنويس,
گفتم قلم ندارم,
گفت از پرم بگيرگفتم جوهرندارم ,
گفت از خونم بگير گفتم ورق ندارم
.
.
.
.
.
.
.
گفت دهن سرویس تو که هیچی نداری بیشور کطافط غلط میکنی لب دریا میشینی
از پرنده عشق دیگه توقع نداشتم واقعا
.براي دوستت نامه اي بنويس,
گفتم قلم ندارم,
گفت از پرم بگيرگفتم جوهرندارم ,
گفت از خونم بگير گفتم ورق ندارم
.
.
.
.
.
.
.
گفت دهن سرویس تو که هیچی نداری بیشور کطافط غلط میکنی لب دریا میشینی
از پرنده عشق دیگه توقع نداشتم واقعا
۱.۲k
۲۳ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.