ی ساعت گذشنته بود
ی ساعت گذشنته بود
جهنم من خودت خسته نمیشی از بست زدی از خونه زد بیرون چشام سایاهی میرفت ولی تا بر نگشته باید از خراب شده برم
با هزار بد بختی ب در رسیدم و وسایلمو برداشتم سرمو بلند کردم که با تصویر خودم تو اینه رو بدو شرو لباس تنم بعضی جاهاش بخواطر خ//و/ن خیس بودو ب بدن چسبیده بود
بالا ابرو ی دخم کوچیک ولی عمیق بود
گوشه لبم ذخم بود زیر چشم رو گونمم یه ذخم بودد
خدا میدونه وضعیت بدنم چیه که خون ریزیم داره از خونه زدم بیرون رو ی نیمکت تو پارک همیشگی نشستم
خون تو بدنم غرق شده بود چشام سیاهی میرفت
حالا من باید کجا بمونم؟؟
وای دختر احمق این چه کاری بود کردییی؟
و دیر یا زود باید از اونجا میرفتمم
چشام گرم شده بود که حس کردم کسی لمسم کرده نمیتونستم ببینمش
_ هعی اقا پسر حالت خوبه؟؟
اقا پسر ؟
یکم بزور سر پا وایسادم
_ ه ..ها. حا.حالت ..خووبه؟
ترسیده؟
بش نگاه کردم موی خرمایی و خوشگل دیقا هم قدم خودم
همون دختره میخواست باهام اشنا شه
با جیغش برق از سرم پرید
دختره: خووون ..داره ازت خون میرهههه
دیگه چییزی نفهمیدم و از حال رفتم
...................................
چشامو باز کردم بوی عطر خوبی میومد
وای دلم نمیخواد بیدار شم
چیییی؟
من کجام؟
از جا بلند شدم که دختره مو خشگله امد سمتم
باندی که دور بدنم پیچیده بودم نبودشششش
گفتم:
_ من کجام؟
دختره با لبخند مهربونی بم نزدیک شد و گفت:
_ من تنها زندگی میکنم .. دیشب از حال رفتی اوردمت خونم
گفتم:
_ت تو فهمیدی؟
دختره: اینکه دختری؟
بورام : اره
دختره: ارع فهمیدم ..و الان میخوام بدونم چرا؟
بورام: من مجبورم ب عنوام پسر زندگی کنم
دختر: خوب انگار نمیخوای بگی..... من سه جینم و ط؟
بورام: پارک بورام
سه جین: اسم واقعیت؟
بورام: پارک..یو..یوری
سه جین : چه اسم قشنگییییی
جهنم من خودت خسته نمیشی از بست زدی از خونه زد بیرون چشام سایاهی میرفت ولی تا بر نگشته باید از خراب شده برم
با هزار بد بختی ب در رسیدم و وسایلمو برداشتم سرمو بلند کردم که با تصویر خودم تو اینه رو بدو شرو لباس تنم بعضی جاهاش بخواطر خ//و/ن خیس بودو ب بدن چسبیده بود
بالا ابرو ی دخم کوچیک ولی عمیق بود
گوشه لبم ذخم بود زیر چشم رو گونمم یه ذخم بودد
خدا میدونه وضعیت بدنم چیه که خون ریزیم داره از خونه زدم بیرون رو ی نیمکت تو پارک همیشگی نشستم
خون تو بدنم غرق شده بود چشام سیاهی میرفت
حالا من باید کجا بمونم؟؟
وای دختر احمق این چه کاری بود کردییی؟
و دیر یا زود باید از اونجا میرفتمم
چشام گرم شده بود که حس کردم کسی لمسم کرده نمیتونستم ببینمش
_ هعی اقا پسر حالت خوبه؟؟
اقا پسر ؟
یکم بزور سر پا وایسادم
_ ه ..ها. حا.حالت ..خووبه؟
ترسیده؟
بش نگاه کردم موی خرمایی و خوشگل دیقا هم قدم خودم
همون دختره میخواست باهام اشنا شه
با جیغش برق از سرم پرید
دختره: خووون ..داره ازت خون میرهههه
دیگه چییزی نفهمیدم و از حال رفتم
...................................
چشامو باز کردم بوی عطر خوبی میومد
وای دلم نمیخواد بیدار شم
چیییی؟
من کجام؟
از جا بلند شدم که دختره مو خشگله امد سمتم
باندی که دور بدنم پیچیده بودم نبودشششش
گفتم:
_ من کجام؟
دختره با لبخند مهربونی بم نزدیک شد و گفت:
_ من تنها زندگی میکنم .. دیشب از حال رفتی اوردمت خونم
گفتم:
_ت تو فهمیدی؟
دختره: اینکه دختری؟
بورام : اره
دختره: ارع فهمیدم ..و الان میخوام بدونم چرا؟
بورام: من مجبورم ب عنوام پسر زندگی کنم
دختر: خوب انگار نمیخوای بگی..... من سه جینم و ط؟
بورام: پارک بورام
سه جین: اسم واقعیت؟
بورام: پارک..یو..یوری
سه جین : چه اسم قشنگییییی
۵.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.