سناریو
#سناریو
«درخواستی»
وقتی که م.س.ت بودن و مارو از خونه بیرون میکنن ، اما صبح میبینن نیستیم
موقعیت: یادشون میاد چیکار کردن
نامجون : وایییی من چی کار کردم حالا چه طوری پیداش کنممممممم
جین: چرا وقتی جنبه نداری میخوری آخه جین نکته کن دختره بیچاره رو بیرون کردم
یونگی: چند تا هلیکوپتر رو بسیج میکنه پیدات کنن
جیهوپ: چه قدر من اح.قم ابن چه کاریه که مردم حالا که طوری از دلش در بیارم
جیمین: به همه ی کس هایی که احتمال میده رفته باشی پیششون زنگ میزنه که به نتیجه ایی نمیرسه
و چند تا مکان به ذهنش میرسه میره اون جا تا دنبالت بگرده در این مدت هم یکسره در حال زنگ زدنه
تهیونگ: میبینه یونتان هم نیست ، احتمال میده باهات اومده باشه ، پس از روی اپلیکیشنِ ردیابِ روی قَلادش پیداتون میکنه
جونگکوک: زنگ میزنم مامانت و مامانت با دلخوری میگه اینجاست و میاد خونه مامان و بابات و هم برای تو هم برای اونا توضیح میده داستان چی بوده و از دلت در میاره میرید خونتون
«درخواستی»
وقتی که م.س.ت بودن و مارو از خونه بیرون میکنن ، اما صبح میبینن نیستیم
موقعیت: یادشون میاد چیکار کردن
نامجون : وایییی من چی کار کردم حالا چه طوری پیداش کنممممممم
جین: چرا وقتی جنبه نداری میخوری آخه جین نکته کن دختره بیچاره رو بیرون کردم
یونگی: چند تا هلیکوپتر رو بسیج میکنه پیدات کنن
جیهوپ: چه قدر من اح.قم ابن چه کاریه که مردم حالا که طوری از دلش در بیارم
جیمین: به همه ی کس هایی که احتمال میده رفته باشی پیششون زنگ میزنه که به نتیجه ایی نمیرسه
و چند تا مکان به ذهنش میرسه میره اون جا تا دنبالت بگرده در این مدت هم یکسره در حال زنگ زدنه
تهیونگ: میبینه یونتان هم نیست ، احتمال میده باهات اومده باشه ، پس از روی اپلیکیشنِ ردیابِ روی قَلادش پیداتون میکنه
جونگکوک: زنگ میزنم مامانت و مامانت با دلخوری میگه اینجاست و میاد خونه مامان و بابات و هم برای تو هم برای اونا توضیح میده داستان چی بوده و از دلت در میاره میرید خونتون
۱۲.۲k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.