رز های وحشی 🇰🇷 ( پارت ۱۷)
جیان رو به هان سون جون کرد وگفت : چی مگه نگفتی پدر بزرگم رفته خارج از کشور ها چرا بهم دروغ گفتی ¿¡ ها الان این کیع که. راجع بع زندگیع من میدونع ها
_ هانسون جون .. جیان چی میگع چرا من را یادش نمیاد ¿ براش چع اتفاقی افتاده!🤨
_😔🥺چی بگم والا جیان فراموشی گرفته اش ومن و دوستم را یادش هست و هیچ کس دیگع رو یادش نمیاد . باید براش کاری کنیم کع همع چیز رو یادش بیاد
_ اها . بزار من یک کاری کنم !
جیان عزیزم خوبی ¿ یک نفر هست که خیلی دوست داره تو رو ببینه ¿ دوست داری بهش بگم بیاد داخل ¡¡¡
«جیان سون» : چه کسی من اون رو میشناسم ¿
لایک و کام یادتون نره😉
_ هانسون جون .. جیان چی میگع چرا من را یادش نمیاد ¿ براش چع اتفاقی افتاده!🤨
_😔🥺چی بگم والا جیان فراموشی گرفته اش ومن و دوستم را یادش هست و هیچ کس دیگع رو یادش نمیاد . باید براش کاری کنیم کع همع چیز رو یادش بیاد
_ اها . بزار من یک کاری کنم !
جیان عزیزم خوبی ¿ یک نفر هست که خیلی دوست داره تو رو ببینه ¿ دوست داری بهش بگم بیاد داخل ¡¡¡
«جیان سون» : چه کسی من اون رو میشناسم ¿
لایک و کام یادتون نره😉
۲.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.