(دختری با شاخای مشکی پارت 24)
ذهن آنیا: ریدم
آنیا: نه چیزی نیست
دامیان: باشه مراقب خودت باش عشقم
آنیا سرخ شد
آنیا: با..... با..... باشه
دامیان رفت بیرون
دنیل اومد تو اتاق درمان
آنیا داست بلند میشد که دنیل آنیا رو خوابند رو تخته اتاق درمان و افتاد رو آنیا و آنیا رو بوسیدش
آنیا که باورش نمیشد دنیلو هل داد اونور و ی سیلی زد به دنیل
آنیا: پسره ی دیوونه چیکار میکنی؟
دنیل سریع رفت پیش آقای هندرسون
آقای هندرسون آنیا رو صدا زد
آنیا: بله آقای هندرسون
هندرسون: تو این سیلی رو بهش زدی؟
آنیا: خب آقای هندرسون داشت منو میبوسید
ببخشید کم بود
آنیا: نه چیزی نیست
دامیان: باشه مراقب خودت باش عشقم
آنیا سرخ شد
آنیا: با..... با..... باشه
دامیان رفت بیرون
دنیل اومد تو اتاق درمان
آنیا داست بلند میشد که دنیل آنیا رو خوابند رو تخته اتاق درمان و افتاد رو آنیا و آنیا رو بوسیدش
آنیا که باورش نمیشد دنیلو هل داد اونور و ی سیلی زد به دنیل
آنیا: پسره ی دیوونه چیکار میکنی؟
دنیل سریع رفت پیش آقای هندرسون
آقای هندرسون آنیا رو صدا زد
آنیا: بله آقای هندرسون
هندرسون: تو این سیلی رو بهش زدی؟
آنیا: خب آقای هندرسون داشت منو میبوسید
ببخشید کم بود
۲.۰k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.