پارت چهاردم💚✨
پارت چهاردم💚✨
ویو ا/ت
صبح با نور خورشید داخل چشمام بیدار شدم جسم سنگینی کنار بود که دستش هم دور کمرم حلقه کرده هر کاری کردم نتونستم از زیر دستش بیام بیرون از یه طرف هم دلم
نمی اومد پس سعی کردم چشمام رو ببندم و دوباره بخوابم و همینطور شد
ویو تهیونگ
فهمیدم ا/ت بیدار شده و سعی میکنه از زیر دستم در بره ولی خودم رو زدم به خواب ا/ت دوباره خوابش برد
سعی کردم کاملاً رمانتیک با بوسه ای ریز بیدارش کنم و فکر کنم موفق شدم
ویو ا/ت
با حس چیزی نرم روی لب هام از خواب بیدار شدم که با چشم های بسته تهیونگ که داشت من رو میبوسید مواجه شدم
راستش خیلی تعجب کردم ولی سریع پسش زدم و تهیونگ رو حل دادم و از اون جایی که من سبک تر از اون بودم افتادم زمین
_ا/ت خوبی چیزیت نشد؟(نگران)
+ای آرنجم درد میکنه (بغض)
_ا/ت معلومه بایدم درد بگیره با آرنج افتادی و تمام فشار رو دستت بود
+آیییی(گریه)
_هی ا/ت آروم باش ا/ت به حرفم گوش یه لحظه گریه نکن
+(به زور داره جلوی خودش رو میگیره تا گریه نکنه)
_خوب حالا بیا اینجا خودم برات ماساژ میدم خوب میشه دیگه گریه نکنیا باشه؟
+باشه ،ته ته درد میکنه
_چی گفتی ؟
+گفتم درد میکنه
_نه قبلش
+ گفتم باشه
_نه بعدش
+ه..هی.هیچی
_تا دوباره نگی ولت نمیکنم انقدر میبوسمت تا دوباره بگی
+نه خیر تو این کار رو نمیکنی
_حالا ببینیم
+ببینی......
ویو تهیونگ
لب هایش رو به بازی گرفتم و بعد از تقریباً ۱۵ ثانیه ازش جدا شدم
_خوب چی گفتی اون موقع ؟
+من چیزی نگفت.....
دوباره شروع کردم به بوسیدن ا/ت این سری طولانی ترش کردم تقریباً ۳۵ ثانیه
_خوب برای بار دوم میپرسم اون موقع چی گف.......
+گفتم تهته آره همین رو گفتم(نفس نفس)
_ بالا خره گفتی آفرین فرشته
یه مک کوتاه اما عمیق از لباش گرفتم
+من که گفتم چرا بوسیدی؟
_باید از شما اجازه بگیرم تا همسرم رو ببوسم؟
با این حرفی که زدم ا/ت شروع کرد به خندیدن قند تو دلم آب شد......
حمایت نمیکنین؟
بچه ها با شروع شدن امتحان های ترم سعی کنید کمتر داخل ویسگون بچرخید و درس بخونید مثل من دانش آموز نمونه باشید خدافسسسسس سعی میکنم پنج شنبه جمعه ها چند پارت بزارم 💗✨
ویو ا/ت
صبح با نور خورشید داخل چشمام بیدار شدم جسم سنگینی کنار بود که دستش هم دور کمرم حلقه کرده هر کاری کردم نتونستم از زیر دستش بیام بیرون از یه طرف هم دلم
نمی اومد پس سعی کردم چشمام رو ببندم و دوباره بخوابم و همینطور شد
ویو تهیونگ
فهمیدم ا/ت بیدار شده و سعی میکنه از زیر دستم در بره ولی خودم رو زدم به خواب ا/ت دوباره خوابش برد
سعی کردم کاملاً رمانتیک با بوسه ای ریز بیدارش کنم و فکر کنم موفق شدم
ویو ا/ت
با حس چیزی نرم روی لب هام از خواب بیدار شدم که با چشم های بسته تهیونگ که داشت من رو میبوسید مواجه شدم
راستش خیلی تعجب کردم ولی سریع پسش زدم و تهیونگ رو حل دادم و از اون جایی که من سبک تر از اون بودم افتادم زمین
_ا/ت خوبی چیزیت نشد؟(نگران)
+ای آرنجم درد میکنه (بغض)
_ا/ت معلومه بایدم درد بگیره با آرنج افتادی و تمام فشار رو دستت بود
+آیییی(گریه)
_هی ا/ت آروم باش ا/ت به حرفم گوش یه لحظه گریه نکن
+(به زور داره جلوی خودش رو میگیره تا گریه نکنه)
_خوب حالا بیا اینجا خودم برات ماساژ میدم خوب میشه دیگه گریه نکنیا باشه؟
+باشه ،ته ته درد میکنه
_چی گفتی ؟
+گفتم درد میکنه
_نه قبلش
+ گفتم باشه
_نه بعدش
+ه..هی.هیچی
_تا دوباره نگی ولت نمیکنم انقدر میبوسمت تا دوباره بگی
+نه خیر تو این کار رو نمیکنی
_حالا ببینیم
+ببینی......
ویو تهیونگ
لب هایش رو به بازی گرفتم و بعد از تقریباً ۱۵ ثانیه ازش جدا شدم
_خوب چی گفتی اون موقع ؟
+من چیزی نگفت.....
دوباره شروع کردم به بوسیدن ا/ت این سری طولانی ترش کردم تقریباً ۳۵ ثانیه
_خوب برای بار دوم میپرسم اون موقع چی گف.......
+گفتم تهته آره همین رو گفتم(نفس نفس)
_ بالا خره گفتی آفرین فرشته
یه مک کوتاه اما عمیق از لباش گرفتم
+من که گفتم چرا بوسیدی؟
_باید از شما اجازه بگیرم تا همسرم رو ببوسم؟
با این حرفی که زدم ا/ت شروع کرد به خندیدن قند تو دلم آب شد......
حمایت نمیکنین؟
بچه ها با شروع شدن امتحان های ترم سعی کنید کمتر داخل ویسگون بچرخید و درس بخونید مثل من دانش آموز نمونه باشید خدافسسسسس سعی میکنم پنج شنبه جمعه ها چند پارت بزارم 💗✨
۷.۸k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.