فن فیک * زندگی دوباره
پارت 19
هانما : .... تو همیشه انقدر زبون دراز بودی 😑
فویو : آقا جان من اولین باره دارم تو رو می بینم بعد یه جوری زر می زنی انگار رفیق جون جونیتم 😡 بعد شم یا دانگو واسم می خری با واسم دانگو می خری😬
؟؟؟ : فکر کنم سرش به جایی خورده 😐
؟؟ : با اون همه کتکی که باجی بهش زد بایدم مغزش جا به جا شه 😑
فویو : می بندی یا ببندم 😠
؟؟؟ : مثلا می خوای چیکار کنی 😏
* 5 دقیقه بعد
؟؟؟ : آخ مادر جان غلط کردم ولم کنننن😣
؟؟ : * این فرد ناشناس بیهوش شده😑
فویو : تا اون دهن واموند رو نبدی ول کن نیستم 😠
هانما : مطمئنم نائب و فرمانده تومان انقدر زور نداشت 😕😮
فویو : تومان رو از کجا اوردی 😐
هانما : مگه عضو تومان نیستی بچه😑
فویو : بچه تو قنداغه منتظر قند داغه 😠
هانما : ...... از کل حرفام فقط بچه رو گرفتی 😑
؟؟؟ : فویو پدرسگ مگه الان نباید مدرسه باشیییی😠 * داد فراتر از آلمایت
فویو : مامان بزار واست توضیح میدم 😅
مامان : بنال ببینم چی میگی 😠
فویو : مدرسه رو پیچوندم 😄
مامان :......
هانما : چقدر راست گو 😐
مامان : فویو * با حالت ترسناک
فویو : بله 😅
مامان : بی پدر از مدرسه فرار کردی بعد راست راست تو تخم چشم های من نگاه می کنی میگی فرار کردمممممم * در آوردن دمپایی
فویو : * در حال فرار کردن
فویو : می خواستی دروغ بگمممم 😨
هانما :....
فویو : چرا وایسادی اگه می خوای زنده بمونی فرار کن 😨
هانما : * در حال فرار کردن
هانما : تو از مدرسه جیم زدی بعد من بمیرم 😲
مامان :* پرت کردن دمپایی
فویو : * جا خالی دادن
فویو : نمی دونم اون روز از دست من عصبی بود زد به کله بد بخت باجی 😨
* فلش بک
مامان : * دیدن کارنامه فویو
فویو : خیلی هم بد نیست مگه نه 😅
نمرات کارنامه :
ریاضی : 3
علوم : 2/5
مطالعات : 4
هنر : 9
ورزش : 20
ژاپنی ( همون فارسی خودمون ) : 5 ....
مامان : * در آوردن دمپایی
مامان : پدرسگ خیلی هم بد نیستتتت تنها نمره ای که خوب شده ورزشهههه😠
فویو : * در حال فرار
فویو : حدقل یکی رو نیوفتادم 😨
* باز شدن در
باجی : ما امدی... * خوردن دمپایی به سر باجی
باجی : * افتادن
چیفویو : باجی سااااااااااااااننننن 😭
پایان فلش بک
فویو : * نفس نفس زدن
فویو : هوف گم مون کرد😥
هانما : * نفس نفس زدن
هانما : بهتر بگی گم شدیم 😧
فویو : عه راست میگی 😃
هانما : .... راستی چرا مامانت تو رو فویو صدا می زد😕
فویو : چون اسمه می خواستی بگه پدر سگ 😑
هانما : پدرسگ رو که می گفتی ولی اسم نائب و فرمانده تومان چیفویو بود 😑
فویو : اون داداشمه 😑
هانما : ها ؟
فویو : جیفویو دادش دوقلومه 😐
هانما : نمی تونستی از اول بگی 😑
فویو : تو هم نمی تونستی از اول بپرسی 😐
هانما : .... راستی ساعت چنده 😕
فویو : عه راست می گی هوام هم دیگه تاریک شده معلوم نیست چقدر دویدیم 😐
هانما : .... تو همیشه انقدر زبون دراز بودی 😑
فویو : آقا جان من اولین باره دارم تو رو می بینم بعد یه جوری زر می زنی انگار رفیق جون جونیتم 😡 بعد شم یا دانگو واسم می خری با واسم دانگو می خری😬
؟؟؟ : فکر کنم سرش به جایی خورده 😐
؟؟ : با اون همه کتکی که باجی بهش زد بایدم مغزش جا به جا شه 😑
فویو : می بندی یا ببندم 😠
؟؟؟ : مثلا می خوای چیکار کنی 😏
* 5 دقیقه بعد
؟؟؟ : آخ مادر جان غلط کردم ولم کنننن😣
؟؟ : * این فرد ناشناس بیهوش شده😑
فویو : تا اون دهن واموند رو نبدی ول کن نیستم 😠
هانما : مطمئنم نائب و فرمانده تومان انقدر زور نداشت 😕😮
فویو : تومان رو از کجا اوردی 😐
هانما : مگه عضو تومان نیستی بچه😑
فویو : بچه تو قنداغه منتظر قند داغه 😠
هانما : ...... از کل حرفام فقط بچه رو گرفتی 😑
؟؟؟ : فویو پدرسگ مگه الان نباید مدرسه باشیییی😠 * داد فراتر از آلمایت
فویو : مامان بزار واست توضیح میدم 😅
مامان : بنال ببینم چی میگی 😠
فویو : مدرسه رو پیچوندم 😄
مامان :......
هانما : چقدر راست گو 😐
مامان : فویو * با حالت ترسناک
فویو : بله 😅
مامان : بی پدر از مدرسه فرار کردی بعد راست راست تو تخم چشم های من نگاه می کنی میگی فرار کردمممممم * در آوردن دمپایی
فویو : * در حال فرار کردن
فویو : می خواستی دروغ بگمممم 😨
هانما :....
فویو : چرا وایسادی اگه می خوای زنده بمونی فرار کن 😨
هانما : * در حال فرار کردن
هانما : تو از مدرسه جیم زدی بعد من بمیرم 😲
مامان :* پرت کردن دمپایی
فویو : * جا خالی دادن
فویو : نمی دونم اون روز از دست من عصبی بود زد به کله بد بخت باجی 😨
* فلش بک
مامان : * دیدن کارنامه فویو
فویو : خیلی هم بد نیست مگه نه 😅
نمرات کارنامه :
ریاضی : 3
علوم : 2/5
مطالعات : 4
هنر : 9
ورزش : 20
ژاپنی ( همون فارسی خودمون ) : 5 ....
مامان : * در آوردن دمپایی
مامان : پدرسگ خیلی هم بد نیستتتت تنها نمره ای که خوب شده ورزشهههه😠
فویو : * در حال فرار
فویو : حدقل یکی رو نیوفتادم 😨
* باز شدن در
باجی : ما امدی... * خوردن دمپایی به سر باجی
باجی : * افتادن
چیفویو : باجی سااااااااااااااننننن 😭
پایان فلش بک
فویو : * نفس نفس زدن
فویو : هوف گم مون کرد😥
هانما : * نفس نفس زدن
هانما : بهتر بگی گم شدیم 😧
فویو : عه راست میگی 😃
هانما : .... راستی چرا مامانت تو رو فویو صدا می زد😕
فویو : چون اسمه می خواستی بگه پدر سگ 😑
هانما : پدرسگ رو که می گفتی ولی اسم نائب و فرمانده تومان چیفویو بود 😑
فویو : اون داداشمه 😑
هانما : ها ؟
فویو : جیفویو دادش دوقلومه 😐
هانما : نمی تونستی از اول بگی 😑
فویو : تو هم نمی تونستی از اول بپرسی 😐
هانما : .... راستی ساعت چنده 😕
فویو : عه راست می گی هوام هم دیگه تاریک شده معلوم نیست چقدر دویدیم 😐
۳.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.