رمان قلب من
p¹⁴
ات : یا چی میخوای ؟ 😂
کوک : میخوام بیام حموم
ات : شرمنده ولی اول من اومدم...
کوک : یا من که اون بدن خوش فرما رو دیدم پس بزار بیا تو
ات : یاااا
کوک : توروخداااا
ات : اوک درو باز میکنه
کوک : جونننن
ات : اگه میخوای دوش بگیرید بیا اگه نمیخوای برو بیرون
کوک : لامصب من تورو میخوام چیکار به دوش دارم...
ات : برو بیرون. میندازتش بیرون و درو قفل میکنه..
کوک : اتتتتتت توروخداااااا
ات : نمیخوامممم
بعد حموم
کوک : خوش گذشت. ناراحت و اخم
ات : خیلییی
کوک : احح
ات : برو بیرون میخوام لباس عوض کنم
کوک : اینو دیگه عمراااا. ات رو میگیره و میندازه رو تخت...(منحرف نشید میخواد گلگلکس کنه😐)
ات : یااا ولم کننننن. خنده
کوک : نمی خواهم تو مال خودمییییی. خنده
بعد کلی بازی و شیطنت
ات : برو بیرون لباس هامو عوض کنم
کوک : آیی خدا مارو راحت کن از دست این آخه خانوم من من که لخت تورو دیدم
ات : کوکککک😡
ات : یا چی میخوای ؟ 😂
کوک : میخوام بیام حموم
ات : شرمنده ولی اول من اومدم...
کوک : یا من که اون بدن خوش فرما رو دیدم پس بزار بیا تو
ات : یاااا
کوک : توروخداااا
ات : اوک درو باز میکنه
کوک : جونننن
ات : اگه میخوای دوش بگیرید بیا اگه نمیخوای برو بیرون
کوک : لامصب من تورو میخوام چیکار به دوش دارم...
ات : برو بیرون. میندازتش بیرون و درو قفل میکنه..
کوک : اتتتتتت توروخداااااا
ات : نمیخوامممم
بعد حموم
کوک : خوش گذشت. ناراحت و اخم
ات : خیلییی
کوک : احح
ات : برو بیرون میخوام لباس عوض کنم
کوک : اینو دیگه عمراااا. ات رو میگیره و میندازه رو تخت...(منحرف نشید میخواد گلگلکس کنه😐)
ات : یااا ولم کننننن. خنده
کوک : نمی خواهم تو مال خودمییییی. خنده
بعد کلی بازی و شیطنت
ات : برو بیرون لباس هامو عوض کنم
کوک : آیی خدا مارو راحت کن از دست این آخه خانوم من من که لخت تورو دیدم
ات : کوکککک😡
۲۱۴
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.