عضو پنجم بلک پینک
پارت ۶: متوجه شدم به سئول رسیدیم. پیاده شدم و چمدون رو برداشتم و به سمت خونه رفتم( بچه ها ازونجایی که پدر ات کره ای هستش اونجا خونه دارن)
تاکسی گرفتم و به خونه رسیدم. خونه خیلی بیشتر از انتظارم کثیف بود.
پس یه تمیزکاری حسابی دارم. تصمیم گرفتم اول حموم برم و بعد بخوابم و وقتی بیدار شدم خونه رو مرتب کنم چون خیلی خسته بودم. قرار بود پس فردا برم کمپانی yg و تست بدم پس میتونستم فردا تمیزکاری کنم. رفتم حموم و بعد از یه دوش ۱۰ دقیقه ای از حموم بیرون اومدم و از شدت خستگی با حوله خوابم برد.
(فردا صبح)
بیدار شدم ساعت ۹ بود خیلی خوابیده بودم. بلند شدم و لباسام رو پوشیدم. ضبط رو روشن کردم و با رقص شروع به تمیزکاری کردم.
(چند ساعت بعد)
آخيش بالاخره تموم شد به ساعت نگاه کردم ساعت ۱ بود تعجب کردم چون اصلا متوجه گذر زمان نشدم.
انقدر کثیف شده بودم که تصمیم گرفتم برم حموم. داشتم سمت حموم میرفتم که صدای زنگ در رو شنیدم...
تاکسی گرفتم و به خونه رسیدم. خونه خیلی بیشتر از انتظارم کثیف بود.
پس یه تمیزکاری حسابی دارم. تصمیم گرفتم اول حموم برم و بعد بخوابم و وقتی بیدار شدم خونه رو مرتب کنم چون خیلی خسته بودم. قرار بود پس فردا برم کمپانی yg و تست بدم پس میتونستم فردا تمیزکاری کنم. رفتم حموم و بعد از یه دوش ۱۰ دقیقه ای از حموم بیرون اومدم و از شدت خستگی با حوله خوابم برد.
(فردا صبح)
بیدار شدم ساعت ۹ بود خیلی خوابیده بودم. بلند شدم و لباسام رو پوشیدم. ضبط رو روشن کردم و با رقص شروع به تمیزکاری کردم.
(چند ساعت بعد)
آخيش بالاخره تموم شد به ساعت نگاه کردم ساعت ۱ بود تعجب کردم چون اصلا متوجه گذر زمان نشدم.
انقدر کثیف شده بودم که تصمیم گرفتم برم حموم. داشتم سمت حموم میرفتم که صدای زنگ در رو شنیدم...
۱۲.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.