بچه که بودم ؛
بچه که بودم ؛
آنقدر از خدا می ترسیدم ،
که بعد از هربار شیطنت ، کابوس می دیدم ...
می ترسیدم به آسمان نگاه کنم
من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست !
با خودم می گفتم :
"یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهای بدی کرد ، او را بردارد ببرد جهنم؟! "
من حتی وقتی می گفتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گفتم کاش اینطور نباشد ...
می دانید؟
چون خدایی که در ذهنم ساخته بودند ، مهربان نبود ،
فقط خدای آدمهای خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه می دیدم ، خدای ترسناکی بود
اما من ، کودکم را از خدا نخواهم ترساند
به او می گویم "خدا بخشنده است"
اگر خطایی کرد می گویم ؛ خدا بخشیده اما من نمی بخشم ،
تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است
من به کودکم خواهم گفت خدا ، خدایِ آدم های بد هم هست ، تا با کوچکترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود
می گویم خدا همه جا هست تا کمکش کند ، تا اگر در مشکلی گرفتار شد ، نجاتش دهد
من خشم و بی کفایتی خودم را گردن خدا نخواهم انداخت
من برایش از جهنم نخواهم گفت ...
اجازه می دهم بدون ترس از تنبیه و عقوبت ، خوب باشد ،
و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد ...
من نمی گذارم خدایِ کودکم خدای ترسناکی باشد ...
کاش همه این را می فهمیدیم
باورکنید خدا مهربان تر از تصورات ماست !
اگر باور نکرده اید
لطفاً در مقابل کودکان سکوت کنید ...
خدا
ترسناک
نیست
آنقدر از خدا می ترسیدم ،
که بعد از هربار شیطنت ، کابوس می دیدم ...
می ترسیدم به آسمان نگاه کنم
من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست !
با خودم می گفتم :
"یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهای بدی کرد ، او را بردارد ببرد جهنم؟! "
من حتی وقتی می گفتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گفتم کاش اینطور نباشد ...
می دانید؟
چون خدایی که در ذهنم ساخته بودند ، مهربان نبود ،
فقط خدای آدمهای خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه می دیدم ، خدای ترسناکی بود
اما من ، کودکم را از خدا نخواهم ترساند
به او می گویم "خدا بخشنده است"
اگر خطایی کرد می گویم ؛ خدا بخشیده اما من نمی بخشم ،
تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است
من به کودکم خواهم گفت خدا ، خدایِ آدم های بد هم هست ، تا با کوچکترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود
می گویم خدا همه جا هست تا کمکش کند ، تا اگر در مشکلی گرفتار شد ، نجاتش دهد
من خشم و بی کفایتی خودم را گردن خدا نخواهم انداخت
من برایش از جهنم نخواهم گفت ...
اجازه می دهم بدون ترس از تنبیه و عقوبت ، خوب باشد ،
و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد ...
من نمی گذارم خدایِ کودکم خدای ترسناکی باشد ...
کاش همه این را می فهمیدیم
باورکنید خدا مهربان تر از تصورات ماست !
اگر باور نکرده اید
لطفاً در مقابل کودکان سکوت کنید ...
خدا
ترسناک
نیست
۵.۴k
۱۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.