p:6
p:6
که سوجون امد تو اشپز خونه
+سوجون تو اونارو خورد کن
✓باش
هرکی داشت یکاری میکرد
سوجون داشت هویج هارو خورد میکرد منم داشتم بقیه درست کردن غذا سوپ درست میکردم
از زبان لونا)
با درد از خواب پاشدم دلم بیش از حد درد میکرد جونگکوک یه هیولا هستش با درد شدیدم بلند شدم جونگکوک نبود رفتم سمت حمام زیر دوش اب باز کردم گریه هام خود به خود میریخت یه دوش ۲۰مینی گرفتم امدم بیرون دلم هنوز درد میکرد لباسمو پوشیدم رفتم از اتاق بیرون رفتم آشپز خونه من تو خونه با تنها کسی که حالم خوب بود مثل مادرم بود اجوما بود رفتم آشپز خونه رو صندلی نشستم خدمتکارا داشتن کارهارو میکردن اجوما امد سمتم
^دخترم چی شده اینجا چیکار میکنی
=اجوما دلم درد میکنه
^چی شده
=جونگکوک..
اشکام شروع کرد به ریختن
^دخترم چه اتفاقی برای ارباب افتاده بلایی سرش امده
=کاش بلایی سرش امد بود زد منو بدبخت کرد(گریه)
^دخترم هیس گریه نکن آروم باش چی شده
=اجوما جونگکوک هق بهم هق تج...
^دخترم دیگه ادامه نده
داشتم گریه میکردم اجوما امد سمتم بغلم کرد
^هیس آروم باش همه چی درست میشه دخترم
=چیمیخواد درست بشه اجوما هق هق من قراره از جونگکوک هق طلاق بگیرم ولی هق .
^دخترم گریه نکن همه چی عالی میشه
^نمیشه هق
^تحمل کن دخترم
=نمیتونم اجوما من خیلی بدبختم هق بدبخت ترین ادم هق روی زمین هق منم
^هیس دخترم خیلیا هستن بدبختی دارن ولی قوی موندن توهم میتونی قوی باشی
=هق نمیشه اجوما هق من ضعیفم
^نیستی دخترم
اجوما همیشه حرفایی میزد که آروم میشدم اجوما سفت بغل کردم تو بغلش آروم شدم
^دخترم الان حالت بهتره
=با وجود تو اجوما زندگی من همیشه خوبه
^:)
=اجوما میشه برام قرص بیاری دلم درد میکنه
^اره دخترم برو تو اتاقت من برات میارم
=مرسی
رفتم سمت اتاقم دراز کشیدم ..
از زبان ا.ت)
با هزار جور بدبختی بحث با سوجون غذا آماده کردیم میز آماده کردیم
رفتیم سر میز شام
+مامان نپا کن دخترت چه غذا های خوشمزه ای درست کرده
£دخترم تو غذا هات همیشه عالیه
+مرسی
✓هیچ کدومتون کیمچی نمیخورید
+نه ما سوپ میخوریم تو بخور
✓من ترو نگفتم با مادر زنم بودم
+یا مامان نگاش کن
£دعوا نکنید غذا بخورید
+چشم
✓چشم
غذارو خوردیم تموم کردیم با کمک سوجون میز جمع کردیم
رفتیم پیش مامانم نشستیم
£دخترم
+بله
£نمیخوای برام نوه بیاری
+چی مامان نوه چی
£دخترم من میخوام قبل مرگم نوم ببینم
+مامان نمیشه
£چرا نباید بشه
+خو آخ...
✓مادر جان نگران نباشید به زودی نوه خودتونو میبینید
£مرسی پسرم
+سوجون میشه بریم تو حیاط کارت دارم
✓اره مادر جان ما میریم میایم
£باش پسرم
رفتیم تو حیاط
✓چی شده ا.ت
+چی گفتی الان ما بچه از کجا بیاریم
✓تا اون موقع شاید حامله شدی
+سوجون(عصبی)
✓باش بابا شوخی کردم خو بچه خاله منو میاریم
+بچه خالت
✓اره
+چند سالشه
✓نمیدونم ولی بچس
+هوف باش
✓بریم تو
+بریم ولی رفتیم تو به مامانم بگو تصمیم گرفتیم بچه بیاریم
✓باش
با سوجون رفتیم تو
+مامان منو سوجون تصمیم گرفتیم
✓بچه میاریم
£افرین حالا شد
رفتیم نشستیم
از زبان لونا)
اجوما تمد داخل اتاق قرص بهم داد ولی دلم آروم نشد دلمو ماساژ داد داشت آروم میشد اجوما داشت ماساژ میداد که در اتاق باز شد .........
شرط
لایک۶۵
کامنت۱۰۰
که سوجون امد تو اشپز خونه
+سوجون تو اونارو خورد کن
✓باش
هرکی داشت یکاری میکرد
سوجون داشت هویج هارو خورد میکرد منم داشتم بقیه درست کردن غذا سوپ درست میکردم
از زبان لونا)
با درد از خواب پاشدم دلم بیش از حد درد میکرد جونگکوک یه هیولا هستش با درد شدیدم بلند شدم جونگکوک نبود رفتم سمت حمام زیر دوش اب باز کردم گریه هام خود به خود میریخت یه دوش ۲۰مینی گرفتم امدم بیرون دلم هنوز درد میکرد لباسمو پوشیدم رفتم از اتاق بیرون رفتم آشپز خونه من تو خونه با تنها کسی که حالم خوب بود مثل مادرم بود اجوما بود رفتم آشپز خونه رو صندلی نشستم خدمتکارا داشتن کارهارو میکردن اجوما امد سمتم
^دخترم چی شده اینجا چیکار میکنی
=اجوما دلم درد میکنه
^چی شده
=جونگکوک..
اشکام شروع کرد به ریختن
^دخترم چه اتفاقی برای ارباب افتاده بلایی سرش امده
=کاش بلایی سرش امد بود زد منو بدبخت کرد(گریه)
^دخترم هیس گریه نکن آروم باش چی شده
=اجوما جونگکوک هق بهم هق تج...
^دخترم دیگه ادامه نده
داشتم گریه میکردم اجوما امد سمتم بغلم کرد
^هیس آروم باش همه چی درست میشه دخترم
=چیمیخواد درست بشه اجوما هق هق من قراره از جونگکوک هق طلاق بگیرم ولی هق .
^دخترم گریه نکن همه چی عالی میشه
^نمیشه هق
^تحمل کن دخترم
=نمیتونم اجوما من خیلی بدبختم هق بدبخت ترین ادم هق روی زمین هق منم
^هیس دخترم خیلیا هستن بدبختی دارن ولی قوی موندن توهم میتونی قوی باشی
=هق نمیشه اجوما هق من ضعیفم
^نیستی دخترم
اجوما همیشه حرفایی میزد که آروم میشدم اجوما سفت بغل کردم تو بغلش آروم شدم
^دخترم الان حالت بهتره
=با وجود تو اجوما زندگی من همیشه خوبه
^:)
=اجوما میشه برام قرص بیاری دلم درد میکنه
^اره دخترم برو تو اتاقت من برات میارم
=مرسی
رفتم سمت اتاقم دراز کشیدم ..
از زبان ا.ت)
با هزار جور بدبختی بحث با سوجون غذا آماده کردیم میز آماده کردیم
رفتیم سر میز شام
+مامان نپا کن دخترت چه غذا های خوشمزه ای درست کرده
£دخترم تو غذا هات همیشه عالیه
+مرسی
✓هیچ کدومتون کیمچی نمیخورید
+نه ما سوپ میخوریم تو بخور
✓من ترو نگفتم با مادر زنم بودم
+یا مامان نگاش کن
£دعوا نکنید غذا بخورید
+چشم
✓چشم
غذارو خوردیم تموم کردیم با کمک سوجون میز جمع کردیم
رفتیم پیش مامانم نشستیم
£دخترم
+بله
£نمیخوای برام نوه بیاری
+چی مامان نوه چی
£دخترم من میخوام قبل مرگم نوم ببینم
+مامان نمیشه
£چرا نباید بشه
+خو آخ...
✓مادر جان نگران نباشید به زودی نوه خودتونو میبینید
£مرسی پسرم
+سوجون میشه بریم تو حیاط کارت دارم
✓اره مادر جان ما میریم میایم
£باش پسرم
رفتیم تو حیاط
✓چی شده ا.ت
+چی گفتی الان ما بچه از کجا بیاریم
✓تا اون موقع شاید حامله شدی
+سوجون(عصبی)
✓باش بابا شوخی کردم خو بچه خاله منو میاریم
+بچه خالت
✓اره
+چند سالشه
✓نمیدونم ولی بچس
+هوف باش
✓بریم تو
+بریم ولی رفتیم تو به مامانم بگو تصمیم گرفتیم بچه بیاریم
✓باش
با سوجون رفتیم تو
+مامان منو سوجون تصمیم گرفتیم
✓بچه میاریم
£افرین حالا شد
رفتیم نشستیم
از زبان لونا)
اجوما تمد داخل اتاق قرص بهم داد ولی دلم آروم نشد دلمو ماساژ داد داشت آروم میشد اجوما داشت ماساژ میداد که در اتاق باز شد .........
شرط
لایک۶۵
کامنت۱۰۰
۱۲.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.